جماعت غافل و هنجارشکن که در پی ترویج بیبندوباری هستند و میزان الگوپذیری آنها نیز بالاست (P.16) باعث شدند طی چند روز گذشته گزارشی از سوی مرکز پژوهشهای مجلس در مورد حجاب منتشر شود که نکات جالبی در آن نهفته است و پرداختن به آن خالی از لطف نیست … (توضیح آن که همه گزارههای زیر عینا از متن گزارش برداشته شده است)
۱) حدود ۷۰% از بانوان ایرانی به تعبیر این گزارش “بدحجاب” هستند (P.16) که نشان میدهد مردم (که میزان رای ایشان است) تمایل دارند با این تعریف زندگی کنند … هر چند به تعبیر مسئولین حکومتی این رفتار “بد” تلقی شود!
۲) بر اساس این گزارش ۸۹% از این جمعیت “بدحجاب” از نوع “بدحجابهای غافل” هستند!!! … حال این که این ولینعمتان حکومت از چه چیزی غافل هستند که مسئولین حکومتی از آن غافل نیستند، خود جای سوال دارد …
۳) ۷۳% از جمعیت باحجابها (۳۰% اقلیت) با عنوان “باحجابهای منضبط و هوشیار” نامگذاری شدهاند … برای این گروه از باحجابهای نوین!! “زیباسازی” حجاب اهمیت زیادی دارد.
۴) در تحلیلهای انجام شده در این گزارش، عوامل تشدیدکننده این ناهنجاری و بیبندوباری و …
۱) حدود ۷۰% از بانوان ایرانی به تعبیر این گزارش “بدحجاب” هستند (P.16) که نشان میدهد مردم (که میزان رای ایشان است) تمایل دارند با این تعریف زندگی کنند … هر چند به تعبیر مسئولین حکومتی این رفتار “بد” تلقی شود!
۲) بر اساس این گزارش ۸۹% از این جمعیت “بدحجاب” از نوع “بدحجابهای غافل” هستند!!! … حال این که این ولینعمتان حکومت از چه چیزی غافل هستند که مسئولین حکومتی از آن غافل نیستند، خود جای سوال دارد …
۳) ۷۳% از جمعیت باحجابها (۳۰% اقلیت) با عنوان “باحجابهای منضبط و هوشیار” نامگذاری شدهاند … برای این گروه از باحجابهای نوین!! “زیباسازی” حجاب اهمیت زیادی دارد.
۴) در تحلیلهای انجام شده در این گزارش، عوامل تشدیدکننده این ناهنجاری و بیبندوباری و …
* اول از همه تحصیلات عالیه بوده است … یعنی هرچه بانوان گرامی ایران اسلامی عزیز به سمت تحصیل در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس رفتهاند، بیبندوبارتر و هنجارشکنتر و بدحجابتر شدهاند …
* عامل دوم این ناهنجاری مُهلک و عامل تبرّج، سن است … یعنی هر چه بانوان گرامی بزرگتر شدهاند (بر اساس تحقیقات سازمان بسیج!! P.20) بیشتر بدحجاب شدهاند و حتی سن کودکانگاری در میان دختران بالارفته است!!! و کمتر نیاز به پوشیدگی را احساس میکنند … تا جایی که من به یاد دارم، معروف است که هر چه انسانها بزرگتر میشوند فهمیدهتر میشوند که ظاهرا این فهم و درک اگر مورد نظر محققین مرکز پژوهشهای مجلس نباشد، به هنجارشکنی تعبیر میشود.
* عامل سوم در بدپوششی زنان ایرانی تجرّد ایشان است … یعنی ۷۰% از زنان مجرّد و ۶۱% از زنان متاهل، بدپوشش و آسیبدار!!!! هستند (آقا خدائیش این عبارات رو از کجا پیدا میکنند این محققین) … البته از نظر آماری من نفهمیدم وقتی در یک گروه ۷۰% و در گروه دیگر ۶۱% از مجموعه، یک رفتار مشابه را نشان میدهند، چرا این گروهبندی انجام میشود!!! ولی بهرحال آن چه مشاهده میشود آنستکه اکثریت زنان و مادران و دختران این مرز و بوم، کلّا “بد” هستند …
* عامل موثر چهارم در این معضلی که دامنگیر (P.23) زنان جامعه ایران شده است، محل سکونت است … به این معنی که زنان شهری تقریبا دو برابر زنان روستایی بدحجاب هستند … البته تیم تحقیقاتی علّت را ساعات بیرون از منزل بودن زنان تشخیص داده است که باعث تفاوت فرهنگ فاحشی (P.23) بین رفتار زنان در مناطق مختلف جغرافیایی شده است و باعث شده زنان ساکن شهرهای با جمعیت بالا متخلّف و مهاجم و بدپوشش (P.23) باشند …
* عامل پنجم شغل زنان ذکر شده است … به این ترتیب که زنان معلم، نیروهای مسلح و استادان دانشگاه کمترین بدحجابی را داشتند و بیکارها، کارمندان متخصص!! بخش خصوصی و محصّلها آسیبدارتر هستند. در جزئیات این بخش درآمد نیز به عنوان عامل موثر در بدحجابی ذکر شده است.
* عامل بعدی در کاهش حجاب سنتی (P.24) مصرف رسانهای است … به این معنی که زنان ایرانی هر چه بیشتر (با متوسط روزی ۲ ساعت) ماهواره نگاه میکنند، آسیبدارتر هستند!! (نمیدانم چرا من هنوز با این لغت آسیبدار! کنار نیامدم) … به افراد خاص و سلبریتیها نیز در این گزارش اشاره شده است که به دلیل این که موضوع خیلی برای زنان توهینآمیز بود، من به آن نمیپردازم … توهینآمیز از آن جهت که قوه درک و شناخت بانوان را تحت تاثیر پوشش و آرایش بازیگران و سلبریتیها میدانست و ایشان را مقلّدین محض افراد مشهور قلمداد میکرد.
این طور که از گزارش برمیآید، تمایل زنان تحصیلکرده، پولدار، شاغل، شهرنشین و میانسالی که بیشتر ماهواره میبینند و سینما میروند به حجاب شرعی کمتر است و غافلتر هستند و زنان روستایی بدون تحصیلات، کم سن، با درآمد کم و متاهل که کمتر ماهواره میبینند و سینما نمیروند، آگاهتر هستند.
حال اگر فرض کنیم که زنان ایرانی بتوانند پوشش خود را خودشان انتخاب کنند (که در حال حاضر چنین سطحی از آزادی عمل به عقاید فردی در ایران شوخی است و همین موضوع باعث بروز اختلال چندشخصیتی نزد ایرانیان شده … به این معنی که مثلا کارمندان ادارات دولتی ناچارند عقاید کاملا متفاوتی را در اداره نسبت به منزل بروز دهند … مثل خانمی که پوشش آزادی دارد اما ناچار از پوشیدن چادر در اداره است و مانند آن) … در این میان آشنایی زنان ایرانی با فرهنگ پوشش در کشورهای توسعهیافته به نظر من در این انتخاب بسیار موثر است … در حال حاضر از حدود ۹ میلیون سفر خارجی در سال (منبع آمار) با در نظر گرفتن ۴ میلیون زائر اربعین و یک میلیون زائر عتبات و حدود یک میلیون بازرگان و سفرهای تجاری، در جامعه ۸۵ میلیون نفری ایران حدودا سالی ۳ میلیون نفر سفر خارجی دارند که به نظر میرسد تعداد کمی از ایشان فرصت آشنایی و شناخت فرهنگ پوشش در کشورهای توسعهیافته را داشته باشند … و بر اساس فاکتورهای مورد مطالعه به نظر میرسد اگر امکان سفر و آشنایی با فرهنگ پوشش در کشورهای توسعهیافته برای زنان ایرانی فراهم بود، بخش ۳۰% باحجاب و “خوب” قسمت قابل توجهی از جمعیت خود را از دست میداد! یا حداقل تعدیل میشد … یا به عبارت دیگر بخشی از ۳۰% زنان با پوشش “خوب” در ایران تنها به این خاطر از این پوشش استفاده میکنند که آشنایی کافی با فرهنگ پوشش در سایر نقاط دنیا را ندارند و به عبارتی این پوشش را انتخاب نکردهاند … بلکه صرفا بر اساس ارزشهای ترویجشده از سوی تفکر حاکم از آن استفاده میکنند و چنانچه تفکر دیگری بر جامعه ایرانی حاکم شود، پوشش پیشنهادی تفکر بعدی را استفاده خواهند نمود.
جالب اینکه در سناریوهای مربوط به راهکارهای پیشنهادی، از عبارتی مانند عنوان تبعیض مثبت (مثلا استخدام افراد چادری) یا تشدید مبارزه با بدحجابی و مانند آن نام برده شده است که نشان از نادیدهانگاری رفتار حداکثر زنان جامعه ایران در موضوع حجاب دارد … هر چند شخصا امیدوارم این سناریو انتخاب شود و در نتیجه حداقل کمی از حجم دولت کاسته شده و به حجم کارکنان بخش خصوصی اضافه شود تا بلکه از این طریق کمی به رشد بخش خصوصی و کاهش حجم و ابعاد دولت خیلی بزرگ حاکم کمک شده باشد …
و اما مهمترین نکته در این گزارش به نظرم، نظر خود بانوان در موضوع حجاب است … (بود و نبود آن … اختیاری و اجباری بودن آن … حد و اندازه آن … شرعی و عرفی بودن آن …) که به نظر میرسد زیاد مهم نبوده … وگرنه حتما در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس به آن پرداخته میشد … هر چند بعید میدانم که نظر و رفتار واقعی مردم برای نمایندگان مجلس در طرح و تصویب لوایح و قوانین مهم باشد … حداقل تا الان که نشان دادند مسائل سیاسی برای ایشان از همه چیز مهمتر بوده است و باعث شده لباس قانون آنقدر به تن مردم تنگ باشد که از جاهای زیادی پاره شود …
و البته سوال مهمی که به ذهن میرسد آنستکه این ۳۰% چه ابزاری در دست دارند که میتوانند نظر خود را بر ۷۰% دیگر تحمیل کنند؟
و یا آن ۷۰% چه چیزی ندارند که اجازه میدهد نظر اقلیت بر ایشان تحمیل شود؟