در مقاله جنبههای زیباییشناسی انسانگرایی دیجیتال از پروفسور دوروتیا وینتر،
اشاره میشود که بنابر آرای کانت، آزادی شرط خلق هنر است و اگر آزادی نباشد، نویسنده استدلال میکند که چه انسان خالق باشد یا هوش مصنوعی، این شرط برقرار است. در این رابطه ابهامی مطرح میشود که چون در دوران کانت، هوش مصنوعی وجود نداشته، آیا آزادی مورد نظر او قابل تعمیم به ابزارهای هوش مصنوعی، به ویژه هوش مصنوعی مولد هست یا خیر؟ این یادداشت از سه منظر و به صورت خلاصه این استدلال را تایید میکند. چند مثال از مصادیق این ادعا در زمان کانت و ارتباط آنها با امروزه در حوزه مسائل هوش مصنوعی را میتوان به شرح زیر ارائه کرد و امیدوارم این مثالها و مصادیق بتواند مسئله را بهتر شرح دهد.
۱. آزادی بهعنوان شرط نبوغ هنری
کانت در «نقد قوه حکم» (به ویژه در فصل ۱۷) بیان میکند که نبوغ هنری نیازمند آزادی و خودمختاری ذهن خالق است. این آزادی شامل توانایی عبور از قواعد ثابت و خلق چیزی بدیع و منحصربهفرد است.
– در دوران کانت، موسیقی بتهوون و نقاشیهای گویا نمونههایی از نبوغ هنری بودند که قوانین هنری زمان را شکستند و معیارهای جدیدی ایجاد کردند[۱][۲].
– هوش مصنوعی به دلیل وابستگی به دادهها و الگوریتمهای برنامهریزیشده، نمیتواند از مرزهای از پیش تعیینشده فراتر برود. برای مثال، مدلهای هنری هوش مصنوعی مانند DALL·E یا GPT بر اساس دادههای ورودی کار میکنند و فاقد استقلال در خلق مفاهیم جدید خارج از دادههای خود هستند[۳][۵].
۲. استقلال در قضاوت زیباییشناختی
کانت استدلال میکند که قضاوت زیباییشناختی باید مستقل از تأثیرات خارجی باشد و تنها به قوه تخیل و فهم متکی باشد[۴].
– قضاوت زیباییشناختی درباره آثار نویسندگان و هنرمندان نامدار، مانند آثار شیلر یا گوته، بر اساس تأمل آزاد ذهن انجام میشد، نه تکرار کلیشهها[۲][۶].
– هوش مصنوعی قضاوت زیباییشناختی ندارد؛ تولیدات آن بر اساس الگوهای آماری و ترجیحات از پیش تعیینشده کاربر است. این محدودیت باعث میشود نتوان آن را بهعنوان موجودی آزاد در خلق هنر واقعی تلقی کرد[۵][۷].
۳. هدفمندی بدون هدف
کانت در تحلیل زیباییشناسی خود مفهوم «هدفمندی بدون هدف» (purposiveness without a purpose) را مطرح میکند؛ یعنی هنر حقیقی باید بهطور آزاد خلق شود و نه بهخاطر دستیابی به هدفی خاص[۴].
– مثل نقاشیهای رمانتیک یا اشعار که هدف خاصی را دنبال نمیکردند، اما از نظر زیباییشناختی جذاب بودند[۶].
– تولیدات هنری هوش مصنوعی اغلب برای اهداف مشخص (مانند تبلیغات یا سرگرمی) طراحی میشوند. بنابراین، این تولیدات فاقد عنصر «آزادی» هستند که در هنر کانتی امری حیاتی محسوب میشود[۳][۶].
۴. فردیت خالق اثر
کانت بر اهمیت فردیت و شخصیت خالق تأکید میکند؛ هنر باید بازتابی از ذهن و تجربههای منحصر به فرد خالق باشد[۵][۸].
– مثل نامهها و دستنوشتههای شخصی هنرمندان، که نشاندهنده تجربههای شخصی و بینشهای منحصربهفرد آنها بود[۲][۴].
– هوش مصنوعی فاقد فردیت و خودآگاهی است. آثار آن بازتابی از شخصیت یا تجربه خاصی نیستند، بلکه تنها تکرار و ترکیب دادههای ورودیاند[۷][۸].
با توجه به این موارد، بر اساس استدلال کانت، آزادی، خودمختاری، و توانایی عبور از قواعد پیشین برای خلق هنر واقعی ضروریاند. در حالی که این اصول در زمان کانت در مورد هنر و هنرمندان بهوضوح دیده میشد، هوش مصنوعی با فقدان آزادی، فردیت، و قضاوت مستقل، نمیتواند این شرایط را برآورده کند. این موضوع، از نظر من دیدگاه پروفسور وینتر را نیز تأیید میکند که هوش مصنوعی به دلیل محدودیتهای ساختاری و عملکردیاش، فاقد ظرفیت زایایی هنری حقیقی است.
In the article “Aesthetic Aspects of Digital Humanism…” by Professor Dorothea Winter, it is argued, based on Kant’s philosophy, that freedom is a prerequisite for the creation of art. The author extends this principle, asserting that whether the creator is human or artificial intelligence, this condition holds true. However, a point of ambiguity arises: since AI did not exist in Kant’s time, can the concept of freedom, as he envisioned it, be applied to AI tools, particularly generative AI?
This note briefly supports the argument from three perspectives. Several examples from Kant’s era and their relevance to contemporary issues in AI can be outlined as follows, and I hope these examples help clarify the matter.
* Freedom as a Prerequisite for Artistic Genius
In Critique of Judgment (especially Chapter 17), Kant asserts that artistic genius requires freedom and autonomy of the creator’s mind. This freedom entails the ability to transcend fixed rules and create something innovative and unique.
– During Kant’s time, Beethoven’s music and Goya’s paintings exemplified artistic genius, breaking artistic conventions and setting new standards [1][2].
– AI, due to its dependence on pre-programmed algorithms and data, cannot transcend predefined boundaries. For instance, generative AI models like DALL·E or GPT operate based on input data and lack the independence to create genuinely novel concepts beyond their training [3][5].
* Independence in Aesthetic Judgment
Kant argues that aesthetic judgment must be independent of external influences and rely solely on imagination and understanding [4].
– The aesthetic evaluation of works by notable authors and artists such as Schiller or Goethe was rooted in free reflection of the mind, rather than reiteration of clichés [2][6].
– AI lacks aesthetic judgment; its outputs are based on statistical patterns and user-defined preferences. This limitation precludes AI from being considered an independent entity capable of genuine artistic creation [5][7].
* Purposiveness Without Purpose
Kant introduces the concept of “purposiveness without a purpose” in his aesthetic analysis, emphasizing that true art must be created freely, without being directed toward a specific goal [4].
– Romantic paintings or poetry of Kant’s time often lacked a defined purpose but were aesthetically compelling [6].
– AI-generated art is typically designed for explicit purposes, such as advertising or entertainment, and therefore lacks the element of “freedom” that Kant deemed essential to art [3][6].
* Individuality of the Creator
Kant emphasizes the importance of individuality and personality in the creator; art must reflect the unique mind and experiences of its creator [5][8].
– Personal letters and manuscripts of artists reflected their distinct experiences and perspectives [2][4].
– AI lacks individuality and self-awareness. Its creations are not expressions of a unique personality or experience but are instead reproductions and recombinations of input data [7][8].
Based on Kant’s philosophy, freedom, autonomy, and the ability to transcend established rules are essential for true artistic creation. While these principles were evident in art and artists of Kant’s era, AI, with its inherent lack of freedom, individuality, and independent judgment, cannot meet these conditions. This, in my view, supports Professor Winter’s argument that AI, due to its structural and functional limitations, lacks the capacity for genuine artistic creativity.
Citations:
[۱] https://www.youtube.com/watch?v=Fu_WklUpRSE
[۲] https://www.gwcookwriter.co.nz/2018/11/immanuel-kants-notion-of-genius-in-art.html
[۳] https://ndpr.nd.edu/reviews/thinking-with-kants-critique-of-judgment/
[۴] https://bpb-us-w2.wpmucdn.com/campuspress.yale.edu/dist/8/1250/files/2012/09/Kant-Critiq-2fsvot9.pdf
[۵] http://timothyquigley.net/vcs/kant-aesth_sum4.pdf
[۶] https://philpapers.org/rec/TOLAGA
[۷] https://www.pdcnet.org/collection-anonymous/pdf2image?pdfname=jis_2022_0034_0001_0129_0146.pdf&file_type=pdf
[۸] https://www.jstor.org/stable/10.5406/jaesteduc.52.3.0087