بر اساس یک داستان واقعی
با سپاس ویژه از برادر عزیزم مهدی صائبی که ویرایش استادانه او داستان را دلنشین ساخت.
و اما روایت …
علیرضا: همه عزیز میخوانندش؛ جانباز شیمیایی.
دوشنبه ۸ خرداد ۹۱ بود، با علیرضا تماس گرفتم. بعضی اوقات زخمها و یادگاریهای جنگ بر تنش او را میآزارد. بعد از ۷-۸ تا زنگ صدایی ضعیف گفت: "سلام مهندس" صدا آنقدر ضعیف و نگرانکننده بود که نیازی به ذکر دوچندان آلام و دردهای او نبود. خیلی سریع احوالپرسی کردم و چون گفت حوالی مشهد در ماموریت است، از او خواستم اگر توانست حتما سری به امام رضا بزند. سعی کردم کمی به او روحیه بدهم و سریع تلفن را قطع کردم.
رضاپور: همرزم علیرضا؛ یاور همیشگی او.
عصر پنجشنبه یازدهم خرداد؛ روزهای قبل از رحلت امام خمینی(ره) و ولادت امیرمومنان(علیهالسلام).
به سفر مشهد رفته بودم و در منزل پدری بودم که ماجرا با یک پیامک شروع شد.
(توضیح: متن پیامکها از این به بعد کاملا بصورت مستند و با ذکر تاریخ و ساعت دقیق نگاشته شده.)
تاریخ | من: صائبی | علیرضا |
پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۶:۰۲ عصر | با سلام خدمت سروران گرامی دوست عزیزم آقای علیرضا این آخرین دست نوشت وصیت نامه جانباز شیمیایی قبل از عمل می باشد از تمامی دوستان تیم مجازی حلالیت بطلبید در صورتیکه خداوند بخواهد و زنده بمانم جبران خواهم کرد. از استاد و راهنمای آقای صایبی درخواست حلالیت بخواهید و برنامه هفدهم را هرچه باشکوه برگزار نمایید چون من قول دادهام . دوست علیرضا هستم با موبایلش ارسال کرده ام. | |
جمعه ۱۲ خرداد ۴:۱۷ صبح | سلام ظاهرا پیامها با تاخیر ارسال میشوند فامیل شریف شما ؟ حال ایشان چطور است؟ | |
جمعه ۱۲ خرداد ۱۹:۴۸ عصر | رضاپور هستم. هنوز بیهوش | |
(بعدا فهمیدم ایشان در بیمارستانی خارج از کشور بستری بودهاند و دلیل تاخیر زیاد در ارسال و دریافت پیامکها همین مورد بوده است) | ||
شنبه ۱۳ خرداد ۵:۴۷ صبح | سلام صایبی هستم حال عزیز چطور است؟ پایدار شدهاند؟ بهوش آمدند؟ درد ایشان کمتر شده؟ | |
شنبه ۱۳ خرداد ۷:۲۹ صبح | سلام آقای صایبی تا حالا نیز به هوش نیامده است و تیم پزشکی از ایشان قطع امید کرده است فقط باتوجه به اعتقاد ماها به معجزه در بیمارستان نگهداری میشود احتمال برگشت بیست درصد بیان شده است براش دعا بفرمایی مقرر شده است تا پایان فردا نگهداری بشود در صورت بهبود در بیمارستان نگهداری و گرنه …… | |
شنبه ۱۳ خرداد ۷:۳۲ صبح | الان حرم امام رضا بودم و برای ایشان دعا میکردم توکل به خدا کنید که به حال بهترین بندگان خویش آگاه تر است. | |
به دلم افتاده بود ختم قرآن و نذر امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) میتواند علیرضا را بازگرداند. نمیدانم چرا، فقط میدانستم که باید کاری بکنیم. به فرزاد و مهندس هوشنگ (یکی دیگر از دوستان مشترک با من و فرزاد و علیرضا) تماس گرفتم و گفتم با شبکه دوستان از طریق email ارتباط بگیرید برنامهریزی کنیم برای یک ختم قرآن سراسری و به همه دوستان بگویید از طریق سایت من شماره حسابی را که نوشتم بردارند و نفری ۵۰۰۰ تومان نذر امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) به نیت شفای علیرضا واریز کنند تا انشاءالله خداوند متعال به برکت دعای دوستانش او را به دنیای فانی بازگرداند. کمتر از چند ساعت ختم قرآن شروع شد و دوستان یکی یکی از علیرضا خبر میگرفتند. روی email، تلفن، sms و حتی روی facebook پرشد از پیامهایی با مضمون دعا برای دوست مشترک همه ما، جانباز عزیز، علیرضای دوست داشتنی و … فقط به فاصله چند ساعت … | ||
شنبه ۱۳ خرداد ۱۰:۲۹ صبح | سلام آقای رضاپور ۰۵۱۱۲۰۰۳۳۳۳ شماره مستقیم حرم امام رضاست. اگر میسر بود تماس بگیرید عزیز متوسل شوند به امام. به ایشان بفرمایید چند ده نفر از دانشجویان برای شفای ایشان ختم قران گرفتند به امید شفا | |
شنبه ۱۳ خرداد ۱۹:۵۰ عصر | باسلام اقای صایبی شماره حرم رو گرفتم و ایشان در بیهوشی اشک از چشمانشان سرازیر شد تمامی کادر پزشکی متعجب و بهت زده هستند در حال حاضروضعیت از روند منفی متوقف شد خدایا هزاران مرتبه شکر | |
شنبه ۱۳ خرداد ۱۹:۵۰ عصر | سبحان الله | |
شنبه ۱۳ خرداد ۱۹:۵۹ عصر | الحمدلله رب العالمین زیر گوش ایشان بفرمایید نذر موسی ابن جعفر کردم برای شفای ایشان و از امام خواستم. شک نکنند و زندگی را پیشه کنند که هنوز ماموریت ایشان تمام نشده است | |
یکشنبه۱۴ خرداد ۵:۳۳ صبح | سلام آقای رضاپور عزیز. انشاءالله حضرت زینب، صاحب صبر و پرستار کربلا شفیعه شما باشند در روز قیامت، اجرکم عندالله. حال عزیز چطور است؟ | |
یکشنبه ۱۴ خرداد ۹:۳۵ صبح | سلام آقای صایبی تیم پزشکی معالج با توجه به عکس العمل ایشان درمان رو مجدد آغاز کردند پروردگارا شاکرم .یا حسین ع . رضاپور | |
یکشنبه ۱۴ خرداد ۲۰:۵۲ عصر | سلام آقای رضاپور، ولادت مولود کعبه بر شما و خانواده گرامی و عزیز مبارک باشد انشاءالله. بیزحمت از قول من و دوستان هم به ایشان تبریک بگوئید و بفرمایید یک دسته گل طلبشان! | |
دوشنبه ۱۵ خرداد ۰۰:۴۶ صبح | آقای صایبی سلام بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد همین حالا بعد گذشت صد ساعت از عمل بهوش آمد و علایم حیاتی شروع به فعالیت کردند خدای سپاس که چنین دوستان خوبی را برای رهبر تیمم قرار داده ای | |
دوشنبه ۱۵ خرداد ۰۰:۴۷ صبح | خدای میدانم تو بهتر میدانی که با عنایت تو و دعای دوستانش او را به من و خانواده اش برگرداندی میروم نماز شکر بجا بیاورم رضاپور | |
دوشنبه ۱۵ خرداد ۱:۱۶ صبح | الحمدلله و التماس دعا | |
دوشنبه ۱۵ خرداد ۹:۱۵ صبح | سلام آقای رضاپور.خداقوت.حال عزیز چطور است؟ | |
دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۰:۴۷ صبح | سلام آقای صایبی در بخش مراقبت ویژه به محرک جواب میدهد به معجره اعتقاد داشت و امام رضا نیز شفاعتش رو کرد و دعای مومنین نیز در توشه اش است از کمک معنوی شما ممنونم رضاپور | |
چهارشنبه ۱۷ خرداد ۲۲:۳۲ عصر | سلام آقای رضاپور خدا قوت به عزیز بفرمایید جلسه امروز بسیار عالی برگزار شد و همه دوستان چند مرتبه برای شفای ایشان دعا کردند.حال ایشان چطور است؟ | |
پنجشنبه ۱۸ خرداد ۰۰:۳۱ صبح | سلام آقای صایبی امروز چند کلمه با خانواده اش صحبت کرد و از حاال رفت حال بهش گفتم شما پیام دادید خوشحال شد و از گوشه چشمش اشک سرازیر شد فقط پیام شما و خانواده اش از گوشی عزیز مجاز به ارسال به سوی | |
پنجشنبه ۱۸ خرداد ۰۰:۳۶ صبح | ما میباشد اگه پیام ما بی موقع یا دیر بدست تان میرسد به دلیل رعایت برخی نکات می باشد خلاصه ببخشید در برخی موارد انسان را بتعجب وامیدارد که | |
پنجشنبه ۱۸ خرداد ۰۰:۴۰ صبح | با گذشت و مهربان و یاریگر میباشد برای این جلسه یک سخنرانی تهیه کرده بود از عملیات که کار تیمی در آن وجود داشت تنهایی و غریبی بد موقعیتی میباشد قربان امام حسین بروم رضاپور | |
پنجشنبه ۱۸ خرداد ۴:۲۹ صبح | ان مع العسر یسرا.انشاءالله این سختیهای ظاهری که همگی حقیقتا نعمت هستند برای ما به زودی تمام میشوند.التماس دعا پرستار | |
پنجشنبه ۱۸ خرداد ۶:۰۲ صبح | آقای رضا پور عزیز خدا قوت. امشب وقت کمیل از دعای خیر و دعای فرج فراموش نکنید | |
سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۱:۱۲ صبح | سلام آقای رضاپور عزیز خدا قوت مرا ببخشید که چند روزی نبودم که از شما و برادرمان خبر بگیرم.حالشان چطور است؟کی انشاءالله به منزل منتقل خواهند شد؟ | |
این روز، روزی که بود که علیرضا تماس گرفت و گفت: "سلام، خوبید؟" وای خدای من، علیرضا واقعا زنده بود، واقعا برگشته بود و واقعا حرف میزد. صدای خودش بود … واقعا نمیدانستم چه بگویم و جز دو رکعت نماز شکر چه کنم؟ اشک مجال سخنگفتنم نمیداد. او هم حال خوشی نداشت … ناچار بودم از قطع مکالمه … | ||
چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۵:۴۷ عصر | صحبت نکردم برادر که مزاحمت نشم وگرنه فقط خدا عالمه به حس قلبم. شرم کردم از خدا و علی ابن موسی الرضا (ع) با این همه لطف و رحمت … | |
شنبه ۲۷ خرداد ۲۰:۲۵ عصر | سلام بر مرد بزرگ.چطورید برادر؟ به سلامتی کی تشریف میارید که بیاییم فرودگاه؟ | |
شنبه ۲۷ خرداد ۲۰:۳۸ عصر | سلام برادر بزرگوار قرار با یکی از آقایان برگردم یا فرودگاه امام یا پیام دلم براتون و ایران پر پر شده برای بوی دود تهران برای باران رشت خاک پاتون هستم با اجازه تمام دوستان میخوام بیام وطنم عشقم | |
شنبه ۲۷ خرداد ۲۰:۴۱ عصر | پیش خانوادم پیش امام رضا ع پیش هم وطنم نمی دونم هیچ وقت تا حالا این قدر دل تنگ نبودم میخام با پای خودم بیام پیشتون دانشگاه زیارت عاشورا بخونم | |
شنبه ۲۷ خرداد ۲۰:۴۳ عصر | انشاءالله مشتاق دیدارتیم برادر بفرمایید کی میرسید تا بیام استقبال | |
شنبه ۲۷ خرداد ۲۰:۴۶ عصر | ممنون برادر عزیز احتمالا ساعت ۴ میرسم ولی اگه دوستم دارید بگذارید من بیام پیشتون تا جبران محبتها تون و زحمتاتون رو بجابیارم | |
شنبه ۲۷ خرداد ۲۰:۴۸ عصر | در خدمتم برادر.هرطور مایلید.التماس دعا | |
یکشنبه ۲۸ خرداد ۷:۵۴ صبح | وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (لقمان/۳۴) و هیچ کس نمىداند فردا چه به دست مىآورد، و هیچ کس نمىداند در چه سرزمینى مىمیرد؟ |
چند روز بعد وقتی در بیمارستانی در تهران بود با او تماس گرفتم، خوب بود، پزشکان را بیچاره کرده بود که اجازه بدهند برای امتحان در دانشگاه حاضر شود ولی صدایش بغضآلود بود. علت را از او جویا شدم … چیزی نگفت … من هم خیلی کنجکاوی نکردم …
دو روز بعد وقتی دوباره برای احوالپرسی با او تماس گرفتم پرسیدم: "راستی حال رضاپور چطور است؟ اینقدر او را اذیت کردیم که …"
که زد زیر گریه و با صدایی که از هق هق درست شنیده نمیشد گفت: "رضاپور شهید شد … در یک ماموریت به اشتباه هدف گرفته شد و …"
رضاپور: در یک ماموریت به اشتباه هدف گرفته شد …
علیرضا: در تب و تاب نمره امتحان و کمی درد بعد از عمل جراحی و …
من: در حال هماهنگ کردن یک ختم قرآن برای یکی دیگر از دوستانم که …
.
.
.