Home / مطالب خواندنی / رسانه قربانی ترس از آینده نشود
رسانه قربانی ترس از آینده نشود

رسانه قربانی ترس از آینده نشود

انسان‌گرایی دیجیتال و تحولات پارادایم کار

نگرانی‌هایی که نسبت به «تنبل شدن» رسانه در اثر گسترش استفاده از هوش مصنوعی بیان می‌شود (از جمله این یادداشت جناب حیدری)، بازتابی از دل‌نگرانی دیرین در مورد نقش فناوری در رسانه و بلکه در عرصه‌های مختلف زندگی و فرهنگ است؛ دل‌نگرانی‌ای که ریشه در تجربه‌های زیسته‌ای دارد که نسل روزنامه‌نگاران پیشین از کار میدانی، از «نفس‌به‌نفس مردم بودن» و از گزارش‌هایی دارند که «روی کاغذ می‌تپید». این احساس نوستالژیک برای رسانه‌هایی که با دست‌به‌قلم شدن خبرنگاران و گزارش از بطن جامعه شکل گرفته‌اند، کاملاً قابل‌فهم است. بااین‌حال، اگر انسان را محور توسعه و تحول دیجیتال در نظر بگیریم (دیدگاه انسان‌گرایی دیجیتال) و باتوجه‌به تحلیل‌هایی که متخصصین این حوزه در آثار خود ارائه نموده‌اند، چنین دغدغه‌هایی باید در بستر واقعیت ساختار و وضعیت امروزی بررسی شوند: جهان کار و رسانه دیگر به شرایط گذشته باز نخواهد گشت؛ ما تحولی جهانی و برگشت‌ناپذیر را تجربه می‌کنیم.
این دیدگاه نه انسان را بنده فناوری فرض می‌کند و نه تجربه انسانیِ حضور اجتماعی و ارزش زندگی واقعی را نادیده می‌گیرد؛ بلکه بر مسئولیتی دوگانه تأکید دارد: نخست، پذیرش این واقعیت که ماشین‌ها، سامانه‌های دیجیتال و هوش مصنوعی به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از خلاقیت، کار و ارتباطات، هم‌زیست انسان هستند؛ و دوم، ضرورت طراحی نهادها و چارچوب‌های نظارتی که تضمین کنند این ابزارها در خدمت اراده و کنش انسانی باشند، نه جایگزین آن.
در این میان باید اذعان کرد که هشدار نویسنده درباره خطر «پشت‌میزنشینی رسانه» و فاصله‌گرفتن خبرنگار از مردم، همان‌گونه که در تجربه ورود «نت» به تحریریه‌ها دیده شد و ایشان به‌درستی یادآور شده‌اند، کاملاً به‌جاست. هر فناوری جدید این امکان را دارد که حضور اجتماعی رسانه را کم‌رنگ نموده و به‌تدریج ضرب‌آهنگ تماس زنده او را با جامعه تضعیف کند. اما مسئله اینجاست: آیا باید به‌خاطر این امکان، اصل فناوری را قربانی کرد یا باید چارچوبی ساخت که ضمن استفاده از حداکثر امکانات فناوری، زمینه‌های این انحراف را شناخته و از آن فرصت بسازد؟
با این نگاه، تعبیر «هوش مصنوعی رسانه را تنبل می‌کند» ممکن است سوءتفاهمی را به همراه آورده و برخی خوانندگان این برداشت را بنمایند که «هوش مصنوعی ذاتاً ضعیف‌کننده رسانه خواهد بود» که به نظر می‌رسد منظور نویسنده این نیست. سامانه‌های هوشمند به‌خودی‌خود توانایی تضعیف خبرنگاری را ندارند؛ بلکه شرایط عملکرد او را تغییر می‌دهند. هویت حرفه‌ای خبرنگار مدت‌هاست بر توانایی او در گردآوری، تحلیل و انتقال اطلاعات مبتنی بوده است. هوش مصنوعی این کارکردها را نفی نمی‌کند، بلکه زمان و تمرکز انسانی را آزاد می‌کند. اگر مسئولانه به کار گرفته شود، می‌تواند بار کارهای تکراری روی دوش رسانه را سبک‌تر کند، فرایندهای بررسی و تأیید را دقیق‌تر کند، ظرفیت پژوهشی و تحقیقاتی را افزایش دهد و امکان روایت‌های نو و گسترده‌تر را فراهم آورد؛ آنچه رسانه متعهد، دقیق، عادل و حرفه‌ای به آن نیاز دارد. فناوری ابزار است و مشکل بنیادین در ابزار نیست؛ بلکه در نبود فلسفه و خط‌مشی و اخلاق رسانه‌ای است که تضمین کند ابزارهای دیجیتال در خدمت انسان و ارزش‌های انسانی و حرفه‌ای درآیند و باقی بمانند.
نمونه‌هایی مانند تولیدات بیش‌ازحد مصنوعی (تصاویر، صداها یا میان‌برنامه‌های تولیدشده با هوش مصنوعی) در رسانه‌های دولتی یا حمایت‌شده از سوی قدرت‌های بزرگ بازار، بیشتر از آنکه قصه فناوری باشند، بازتابی از مشکل ساختاری رسانه تولیدکننده‌اند؛ انتخاب‌هایی که بر مبنای کمّیت، صرفه‌جویی و هزینه پایین صورت می‌گیرند، نه اعتماد عمومی، مسئولیت مدنی یا رابطه با مخاطب. به‌نظر می‌رسد موضوع مورد اشاره نویسنده به این روند در صداوسیما یعنی «ولع رفتن به سراغ میان‌برنامه‌های هوش مصنوعی» و از دست رفتن «گرمای رابطه با ببینده»، در واقع به خلأ اخلاق حرفه‌ای اشاره می‌کند، نه به نقص فناوری.
در چارچوب این دیدگاه (انسان‌گرایی دیجیتال)، چالش اصلی این است که ابزارهای فناوری و به‌ویژه دیجیتال را با ارزش‌های دموکراتیک و انسانی انطباق دهیم، نه اینکه از پذیرش آن‌ها فرار کنیم. اجتناب از فناوری و نوآوری و سبک جدید زندگی، عاملی برای حفاظت از ارزش انسانی نیست؛ تفکر هوشمندانه، طراحی اخلاقی و فرهنگی است که کارکرد انسانی را حفظ خواهد کرد.
در منظر فعلی کار و رسانه، همه حوزه‌ها با این تنش سروکار دارند. در آثار یادشده تأکید شده است که اتوماسیون و فناوری دیجیتال دیگر اختلالی گذرا نیستند، بلکه بازتعریف ساختاری نظام اقتصادی و اجتماعی‌اند، بازتعریفی که محورش انتقال از کارهای فیزیکی و شناختی روتین و معمول به ظرفیت‌های خلاق، رابطه‌مند و قضاوت‌محور انسان است و حرفه خبرنگاری دقیقاً در همین دسته قرار می‌گیرد. آینده رسانه در مخالفت، اجتناب، احتیاط یا ترس از ابزارهایی مثل هوش مصنوعی نیست، بلکه در بازتعریف کیفیت رسانه همراه با به‌کارگیری هوشمندانه، انسان‌محور و دموکراتیک این ابزارهاست.
پاسخ مبتنی بر انسان‌گرایی دیجیتال به نگرانی نویسنده این یادداشت چنین است: تنها رسانه‌هایی زنده و معتبر خواهند ماند که رویّه‌ها و سبک حرفه‌ای خود را متمرکز بر انسان، تعامل شفاف با مخاطب، حفظ اصالت از طریق صداقت و اخلاق رسانه‌ای، در نظر گرفته و سامانه‌های فناورانه را برای تأمین و تضمین این ارزش‌ها به‌درستی به خدمت گیرند. اگر این شرایط برقرار شوند، هوش مصنوعی ابزاری است که رسانه را تقویت کرده و خبرنگار را آزاد می‌کند تا کاری را انجام دهد که ماشین‌ها هرگز نمی‌توانند: گواه صادق رخدادها باشد، تفسیر کند، بافت بدهد و روایت‌های انسانی، روایتِ زندگی و واقعیت را، زنده نگه دارد.
سؤال درست این است که «تحوّلات فناورانه را چگونه مدیریت و هدایت کنیم که حول محور کرامت، خلاقیت و اعتماد انسانی بمانند؟». انسان‌گرایی دیجیتال دقیقاً چنین چارچوبی فراهم می‌کند: چارچوبی که تغییر فناورانه را امری اجتناب‌ناپذیر می‌پذیرد؛ اما تأکید می‌کند که جهت و هدف آن باید همواره انسانی باشد.

منبع: «چشم‌اندازهایی بر انسان‌گرایی دیجیتال»، ۱۴۰۳، نشر وارش



About علیرضا صائبی

AI Consultant | Data Scientist | NLP Expert | SNA Expert مشاور هوشمندسازی کسب‌وکار، فعال در حوزه پردازش زبان طبیعی و علوم داده.

Check Also

کارگاه آموزشی چت با چت‌بات

این کارگاه به طرح مباحثی عملی و ساده در مورد آشنایی، کاربردها و بهره‌برداری از ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + هجده =