مقایسه آرای مارک اورل و سیسرو
مارک اورل (مارکوس اورلیوس یا Marcus Aurelius) و سیسرو (چیچرو یا Cicero) دو تن از شخصیتهای فکری و فلسفی نامدار روم باستان بودند که هر یک در دورهای متفاوت از تاریخ این امپراتوری زندگی کردند. آثار و اندیشههای ایشان نشاندهنده دغدغههای اخلاقی، فلسفی و اجتماعی زمانهشان است. به نظر میرسند این دو متفکر نقاط اشتراکی در آرای خود دارند که سعی کردم اینجا به صورتی خلاصه به بررسی اشتراکات و تفاوتهای فکری این دو فیلسوف و تأثیر شرایط محیطی زندگی آنها بپردازم.
زمان حیات و شرایط محیطی
مارک اورل (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)
- مارک اورل در قرن دوم میلادی، در اوج دوران امپراتوری روم، زندگی میکرد. این دوره با ثبات نسبی در حاکمیت روم همراه بود، اما تهدیدهای خارجی، بحرانهای اقتصادی و شیوع بیماریهایی مانند طاعون آنتونی از چالشهای جدی این دوران بود.
- او بهعنوان یک امپراتور، مسئولیتهای سنگینی در قبال مردم و سرزمینهای روم داشت و رواقیگری[۱] را بهعنوان راهی برای پذیرش مشکلات و حکمرانی عادلانه بهکار گرفت. فلسفه برای مارک اورل نهتنها ابزاری برای آرامش فردی، بلکه الگویی برای خدمت به جامعه بود.
سیسرو (۱۰۶-۴۳ پیش از میلاد)
- سیسرو در دوره جمهوری روم، زمانی که فساد سیاسی، جنگهای داخلی، و رقابتهای طبقاتی در حال اوجگیری بود، زندگی میکرد. این دوره شاهد سقوط نظام جمهوری و قدرتگیری شخصیتهایی چون ژولیوس سزار بود.
- سیسرو سیاستمدار و سخنوری برجسته بود که فلسفه را ابزاری برای اصلاح سیاست و ترویج اصول اخلاقی میدانست. تلاشهای او برای دفاع از ارزشهای جمهوری در نهایت به اعدام وی به دست حامیان دیکتاتوری انجامید.
اشتراک آرا
- فضیلت و اخلاق:
هر دو فیلسوف بر اهمیت فضیلت در زندگی تأکید داشتند. مارک اورل در تأملات خود فضیلت را اساس زندگی آرام و خردمندانه میدانست، در حالی که سیسرو در در باب وظایف فضیلت را جوهره اخلاق و سیاست معرفی میکرد. - خرد و خودکنترلی:
خرد و خودکنترلی از مفاهیم کلیدی در اندیشههای هر دو بود. مارک اورل خرد را راهی برای هماهنگی با طبیعت و پذیرش امور میدانست، در حالی که سیسرو خرد را کلید تصمیمگیری درست در زندگی اجتماعی و سیاسی معرفی میکرد. - خدمت به جامعه:
مارک اورل و سیسرو هر دو به اهمیت خدمت به جامعه و مسئولیتهای اجتماعی باور داشتند. مارک اورل بهعنوان امپراتوری رواقی شناخته شده و تلاش میکرد حکومتی عادلانه داشته باشد، و سیسرو مشارکت در سیاست را وظیفهای اخلاقی میدانست. - هماهنگی با طبیعت:
هر دو به نوعی به هماهنگی با طبیعت و قوانین آن باور داشتند. مارک اورل این هماهنگی را در پذیرش سرنوشت میدید، و سیسرو از قوانین طبیعی بهعنوان مبنای عدالت و اخلاق یاد میکرد.
تفاوت آرا
- نظام فکری و فلسفی:
مارک اورل عمدتاً در چارچوب رواقیگری عمل میکرد، در حالی که سیسرو از مکاتب مختلف مانند رواقیگری، افلاطونگرایی و اپیکوریسم تأثیر میگرفت. - تمرکز فردی در برابر اجتماعی:
مارک اورل بیشتر به مسائل فردی و معنوی علاقهمند بود و فلسفه را ابزاری برای آرامش شخصی میدید. در مقابل، سیسرو تمرکز خود را بر مسائل اجتماعی و اصلاحات سیاسی گذاشته بود.
شرایط محیطی
ویژگیها | مارک اورل | سیسرو |
زمان زندگی | قرن دوم میلادی | قرن اول پیش از میلاد |
نظام سیاسی | امپراتوری قدرتمند و متمرکز | جمهوری در حال فروپاشی |
چالشها | جنگهای خارجی، بحران اقتصادی، طاعون | فساد سیاسی، جنگهای داخلی، رقابت طبقاتی |
نقش اجتماعی | امپراتور و فیلسوف | سیاستمدار، سخنور، و فیلسوف |
تأثیر فلسفه | فردی برای آرامش روان و حکمرانی | اجتماعی برای اصلاح سیاست و عدالت |
از اورل و سیسرو تا کانت و هایدگر
کانت با مفهوم «اخلاق بهمثابه وظیفه»، به ما یادآوری میکند که هر اقدام و تصمیمی باید نه تنها به لحاظ نتیجهاش، بلکه از منظر انگیزهها و اصولی که در پس آن قرار دارد، ارزیابی شود. در این رویکرد، انسان باید بهعنوان یک هدف و نه صرفاً وسیله در نظر گرفته شود، بهطوریکه هیچگاه نباید کرامت انسانی او تحتتأثیر منافع یا فایدههای موقتی قرار گیرد. این مفهوم بهویژه در دنیای فناوری امروزی که تصمیمات درباره توسعه و پیادهسازی تکنولوژیها تأثیرات گستردهای بر زندگی انسانها دارند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه در زمینههایی مانند هوش مصنوعی، رباتیک، یا نظارت دیجیتال، هر تصمیم باید بهگونهای اتخاذ شود که احترام به حقوق بشر، آزادیهای فردی و حریم خصوصی حفظ شود. این همان چیزی است که کانت از آن بهعنوان «وظیفه اخلاقی» یاد میکند:
تصمیمات باید بر مبنای اصولی جهانی و بیطرفانه اتخاذ شوند،
و نه بر اساس اهداف کوتاهمدت یا منافع خاص.
این دیدگاه در پیوند با دیدگاههای مارک اورل میتواند به مفهوم حکمرانی اخلاقی که اورل بر آن تأکید داشت، تعمیم یابد. مارک اورل بهعنوان امپراتور و فیلسوف رواقی، همواره تأکید میکرد که حکمرانی باید بر اساس فضیلت، خرد و هماهنگی با طبیعت باشد. در این راستا، فلسفه رواقی او میتواند به ما کمک کند تا در دنیای امروز، توسعه فناوریهای پیچیده را با همان توجه به کرامت انسانی و عدالت هدایت کنیم. اورل بر این باور بود که حکمرانی باید عادلانه و با شفافیت باشد، و اینکه در هر انتخابی باید به مردم و حقوق آنها احترام گذاشته شود. اگر این دیدگاه را در زمینه فناوری به کار بگیریم، میتوانیم به این نتیجه برسیم که فناوریها باید نه تنها به دنبال کارایی و سودآوری باشند، بلکه باید بر پایه شفافیت و احترام به حقوق بشر طراحی و پیادهسازی شوند.
در ارتباط با سیسرو، دیدگاه کانت درباره «قانون جهانی» میتواند با دیدگاه سیسرو در مورد «قوانین طبیعی» پیوند پیدا کند. سیسرو بر این باور بود که قوانین طبیعی، اصولی جهانی و تغییرناپذیر هستند که نه تنها در دنیای سیاسی و اجتماعی، بلکه در هر عرصهای از زندگی باید رعایت شوند. این اصول جهانی میتوانند بهعنوان مبنای اخلاقی برای قانونگذاری و سیاستگذاری در زمینه فناوری عمل کنند. در حقیقت، سیسرو با تأکید بر این قوانین طبیعی به ما یادآوری میکند که عدالت و اخلاق نه تنها محدود به مرزهای جغرافیایی یا سیاسی هستند، بلکه اصولی جهانشمول هستند که باید در سطح جهانی رعایت شوند. بنابراین، این دیدگاه میتواند بهطور خاص در زمینه فناوری مورد استفاده قرار گیرد تا ما را به سمت توسعه فناوریهایی هدایت کند که به عدالت، کرامت انسانی و رفاه عمومی احترام بگذارند.
هایدگر، با مفهوم «پرسش از فناوری» و انتقاد از غلبه نگاه ابزارگرایانه، به ما هشدار میدهد که فناوری نباید صرفاً بهعنوان ابزاری برای افزایش کارایی یا بهرهوری مورد استفاده قرار گیرد. او در اثر معروف خود پرسشی در باب تکنولوژی (Die Frage nach der Technik) توضیح میدهد که نگاه ابزارگرایانه به فناوری، صرفاً به ابعاد عملکردی آن توجه میکند و خطر نادیدهگرفتن ابعاد عمیقتر انسانی و وجودی را به همراه دارد. او با انتقاد از غلبه نگاه ابزارگرایانه به فناوری، به ما یادآوری میکند که نباید تمام ابعاد زندگی انسانی را به کارایی و بهرهوری تقلیل دهیم. این نقد را میتوان در امتداد اندیشههای مارک اورل و سیسرو تفسیر کرد، زیرا هر دو فیلسوف، بهویژه در مواجهه با بحرانهای اجتماعی و اخلاقی زمانه خود، بر اهمیت تأمل فلسفی، مسئولیتپذیری، و پیوند میان اخلاق و جامعه تأکید داشتند.به نظر میرسد مارک اورل، با الهام از رواقیگری، به دنبال هماهنگی با طبیعت و پذیرش مشکلات بود، در حالی که سیسرو بر اخلاق و عدالت در سیاست تأکید میکرد. این هر دو رویکرد، به نوعی مخالف نگرشی هستند که ارزشها را تنها به نتایج ملموس و ابزاری محدود میکند.
به همین ترتیب، نقد هایدگر از فناوری، در راستای این دیدگاه است که جهانبینی ابزاری میتواند به ازبینرفتن ارزشهای انسانی و اخلاقی منجر شود. سیسرو، با تکیه بر اصول حقوق طبیعی، فناوری را وسیلهای برای تقویت عدالت و اخلاق میدانست و این نگاه میتواند ما را به سمتی هدایت کند که فناوری دیجیتال و هوش مصنوعی در خدمت جامعه قرار گیرند، نه آنکه جامعه را به ابزاری برای پیشرفت فناوری تقلیل دهند. از سوی دیگر، تأکید مارک اورل بر آرامش درونی و مسئولیتپذیری، به ما یادآوری میکند که حتی در دنیای پیچیده امروز، فلسفه و معنویت میتوانند راهی برای مقابله با چالشهای فناوری باشند.
شاید بتوان گفت که هایدگر، سیسرو، و مارک اورل، هر یک از منظری متفاوت، ما را به این نکته رهنمون میکنند که فناوری و ابزارها، چه در دوران باستان و چه در عصر دیجیتال، باید در خدمت تعالی انسان و ارزشهای بنیادین او باشند، نه صرفاً وسیلهای برای سلطه یا کارایی. این نگاه میتواند نقطه آغاز گفتوگویی معنادار درباره انسانگرایی و مسئولیت اخلاقی در عصر فناوری باشد.
مارک اورل، از دیدگاه رواقیگری، تأکید میکرد که زندگی انسان باید در هماهنگی با طبیعت و قوانین آن باشد. او بر این باور بود که طبیعت، نظمی خردمندانه دارد و انسان، بهعنوان بخشی از این کل بزرگ، باید به جای تلاش برای تسلط بر آن، در مسیر هماهنگی با آن گام بردارد. این نگاه نیز میتواند الهامبخش رویکردهای معاصر به فناوری باشد، بهویژه در مواجهه با چالشهایی مانند مصرفگرایی افراطی و تخریب محیط زیست. دنیای امروز، تحتتأثیر فناوریهای پیشرفته، بهشدت با معضلاتی همچون تغییرات اقلیمی، کاهش تنوع زیستی، و بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی مواجه است. تأکید مارک اورل بر پذیرش و احترام به قوانین طبیعت، میتواند به ما یادآوری کند که پیشرفت فناوری نباید به قیمت نابودی محیط زیست تمام شود. بلکه باید فناوری بهگونهای طراحی و بهکار گرفته شود که با چرخههای طبیعی هماهنگ باشد و از مصرفگرایی محض جلوگیری کند.
برای مثال، توسعه فناوریهای پایدار، مانند انرژیهای تجدیدپذیر یا هوش مصنوعی سبز را به سادگی میتوان بازتابی از این نگاه دانست. در اینجا، فلسفه مارک اورل نه تنها ابزاری برای تأمل فردی، بلکه الگویی برای بازنگری در اولویتهای جمعی انسانها در بهرهگیری از فناوری است.
مارک اورل و سیسرو، با فلسفههای مبتنی بر فضیلت و خرد، الهامبخش انسانگرایی دیجیتال در مواجهه با چالشهای اخلاقی و اجتماعی فناوریهای نوین هستند. تلفیق دیدگاههای آنها با اصول کانت و هایدگر، به ما کمک میکند تا فناوری را در خدمت کرامت انسانی، عدالت اجتماعی، و هماهنگی با طبیعت هدایت کنیم. این رویکرد، انسانگرایی را از گذشته به عصر دیجیتال منتقل کرده و به ما امکان میدهد که فناوری را به ابزاری برای پیشبرد جامعهای انسانیتر بدل کنیم.
در نهایت، مقایسه آرای مارک اورل و سیسرو، در کنار تحلیل شرایط محیطی و تاریخی آنها، میتواند به ما در فهم بهتری از رابطه فلسفه و تکنولوژی در دنیای معاصر کمک کند. هر دو فیلسوف با تأکید بر فضیلت، خرد و مسئولیت اجتماعی، انسانها را به پذیرش مسئولیت در برابر جامعه و محیط طبیعی خود دعوت میکنند. از طرف دیگر، دیدگاههای مارک اورل در خصوص هماهنگی با طبیعت و پذیرش سرنوشت، بهویژه در عصر فناوریهای نوین، میتواند بهعنوان راهحلی برای استفاده مسئولانه از تکنولوژی و مقابله با بحرانهای جهانی نظیر تغییرات اقلیمی و نابرابری اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، سیسرو با تأکید بر عدالت و اخلاق در سیاست، ما را به سمت ساختارهای اجتماعی عادلانهتر هدایت میکند که در آن فناوریها بهعنوان ابزاری برای خدمت به انسان و ارزشهای انسانی عمل کنند. بنابراین، مراجعه به آثار هر دو متفکر میتواند در عصر حاضر، که فناوریها نقش مهمی در بازتعریف مفاهیم انسانی ایفا میکنند، راهنماییهای ارزشمندی ارائه دهد.
[۱] رواقیگری (Stoicism) یک مکتب فلسفی یونانی-رومی است که بر خرد، فضیلت، و هماهنگی با طبیعت تأکید دارد. این فلسفه آموزش میدهد که انسان باید با کنترل احساسات و پذیرش رویدادهای بیرونی، به آرامش درونی و زندگی اخلاقی دست یابد.
منابع:
[۱] https://en.wikipedia.org/wiki/Roman_Republic
[۲] https://www.worldhistory.org/Roman_Philosophy/
[۳] https://en.wikipedia.org/wiki/Marcus_Aurelius
[۴] https://plato.stanford.edu/entries/marcus-aurelius/
[۵] https://www.carnegielibrary.org/fa/marcus-aurelius/
[۶] https://www.goodreads.com/book/show/30659.Meditations