وب سایت علیرضا صائبی وبلاگ علیرضا صائبی
شناسائی سازمان غیررسمی سالهاست از دغدغه‌های اصلی من در پروژه‌های بهبود سازمانی است و یافتن این سازمان‌های غیررسمی در سازمان رسمی از مسائلی است که ذهن مرا به خود مشغول داشته و انرژی زیادی را صرف آن نموده‌ام. بدون استثناء در تمام قراردادهای مشاوره‌ای که داشتم برای بالابردن راه‌حل‌های ارائه شده، ابتدا سازمان غیررسمی را شناختم و سپس از طریق جلب همکاری ایشان راه‌حل ارائه شده برای بهبود را در سازمان رسمی را اجرا نمودم. از طرفی فرایند شناسایی سازمان‌های غیررسمی یک سازمان معمولا با حاشیه‌های زیادی همراه بوده و بخصوص در سازمان‌های دولتی معمولا من و تیم همکارم را در بعضی شرائط به بی‌راهه می‌برد که حقیقتا از جمله دلائل اصلی طولانی‌شدن زمان پروژه‌ها به حساب می‌آید. آفت دیگر این فرایند (شناسایی گروه‌های موثر در سازمان) این بود که الزاما گروه‌های شناسایی شده با فرایندهای کاری انطباق نداشته و در نهایت من و همکارانم نمی‌توانستیم تاثیر اعضاء در فرایندهای واقعی (و نه فرایندهای مصوّب!) سازمان را دریابیم.
امروز بسیار خوشحالم که با کمک اطلاعات برداشت شده از نرم‌افزار پیرنگ و طی کمتر از ۴۰ ساعت پردازش شبکه همکاری همکاران سازمان، گروه‌های موثر در سازمان اصلی را از طریق پردازش ارجاعات کاری یافته و دقیقا بر اساس رویه‌های معمول سازمان امکان شناسایی اعضاء موثر آن گروه‌ها فراهم آمده است. این شناسایی چنان دقیق بوده که باعث شد من بجای برگزاری جلسات طولانی و صحبت‌های تکراری با مدیران میانی و معاونین و اعضاء رسمی سازمان، مسائلم را طی دو سه جلسه با اعضاء موثر سازمان طرح و حل کنم و خود به خود رویه‌های مورد نظر در سازمان منتشر شود!
ثوابش برسد به استاد عزیزم دکتر هاشمی گلپایگانی، دکتر Lada Adamic، دکتر Wil van der Aalst، دکتر Steve Borgatti و تعداد بسیاری از دیگر محققیت در دانشگاه‌های معتبر دنیا که کمک کردند روش‌های مورد استفاده در این تحلیل یافت شود. :)
به قول مادربزرگ مرحومم، خیر از زندگی‌شان ببینند انشاءالله :) …
پ.ن.: در تصویر زیر، هر دایره نمایان‌گر یک همکار در سازمان است و خطوط نشان دهنده ارجاعات کاری بین این همکاران. همکارانی که با یک رنگ دیده می‌شوند تشکیل دهنده یک گروه سازمانی هستند که الزاما در یک معاونت، اداره کل، واحد یا بخش از سازمان نیستند (نکته جالب ماجرا برای من همین است). هر چه این دوایر بزرگ‌تر هستند، نقش آن فرد در گروه خودش بیشتر است. همچنین درهم تنیدگی ارجاعات کاری بین همکاران یک گروه کاملا در تصویر مشخص است و به راحتی می‌توان نقاط حساس و تحریک‌پذیر شبکه همکاری سازمان را از این تحلیل دریافت.
