کتاب Nexus (پیوند) اثر جدید یووال نوح هراری به دستم رسید و موضوع «نگاه سادهانگارانه به اطلاعات» در آن مورد طرح و بحث قرار گرفته که با مسائل انسانگرایی دیجیتال بسیار نزدیک است.
نگاه ایشان با نگاه فلوریدی به این مسئله متفاوت بوده و من فکر میکنم هراری در مورد نگاه سادهانگارانه به اطلاعات بر این باور است که اطلاعات و درک آن بهخودیخود به حقیقت میانجامد و دسترسی بیشتر به اطلاعات یا پردازش آنها بهطور طبیعی به خرد و قدرت بیشتر منجر میشود. این دیدگاه، رابطهای مستقیم و مثبت بین اطلاعات، حقیقت و پیشرفت اجتماعی در نظر میگیرد. اما هراری بر این باور است که چنین دیدگاهی بیشازحد خوشبینانه است و تعامل پیچیده اطلاعات با روانشناسی انسان و ساختارهای اجتماعی را نادیده میگیرد.
او مشکلاتی اساسی را در این نگاه سادهانگارانه به اطلاعات، بهویژه در جامعه اطلاعاتی، مطرح میکند:
– اطلاعات لزوماً برابر با حقیقت نیست: اطلاعات میتواند بازتابی از واقعیت باشد، اما همزمان میتواند برای خلق افسانهها و فریب مردم استفاده شود. دلیل این مسئله آن است که اطلاعات بهجای آنکه صرفاً واقعیت را بازتاب دهد، بیشتر برای برقراری ارتباط و بعضی اوقات ایجاد نظم به کار میرود.
– قدرت برابر با خرد نیست: داشتن اطلاعات یا قدرت فناورانه، تضمینی برای تصمیمگیریهای خردمندانه نیست. تاریخ نشان میدهد که جوامعی با ایدئولوژیهای اشتباه، با وجود قدرت زیاد، پیامدهای فاجعهباری رقم زدهاند.
– تضاد میان حقیقت و نظم: هراری به تضاد همیشگی میان میل انسان به کشف حقیقت و نیاز او به حفظ نظم اجتماعی اشاره میکند. گاه برای حفظ نظم، باورهای مشترک یا افسانههایی تقویت میشود که ممکن است با حقیقت در تضاد باشند. این موضوع بهویژه زمانی مشکلساز میشود که جستجوی حقیقت ساختارهای اجتماعی موجود را به چالش بکشد.
حال برای مقابله با پیامدهای منفی این نگاه سادهانگارانه، هراری پیشنهاد میدهد که باید دیدگاه دقیقتری در مدیریت جامعه اطلاعاتی به کار گرفته شود:
– به قدرت داستانها توجه کنیم: درک نقش اساسی داستانها، افسانهها و اسطورهها در شکلدادن به باورها و رفتارهای انسانی ضروری است. شناخت تأثیرات مثبت و منفی این روایتها، به ارزیابی بهتر اطلاعات و منابع آن کمک میکند[۱].
– تعادل میان حقیقت و نظم را حفظ کنیم: بهجای انباشت صرف اطلاعات و پیشرفت فناورانه، باید میان جستجوی حقیقت و حفظ نظم اجتماعی عادلانه و پایدار تعادلی برقرار کرد. این مسئله مستلزم آگاهی از امکان سوءاستفاده از اطلاعات برای کنترل یا فریب است.
– تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی را تقویت کنیم: افراد باید توانایی ارزیابی انتقادی اطلاعات، تشخیص حقیقت از دروغ، و شناسایی سوگیریهای موجود در منابع مختلف را داشته باشند تا بتوانند جامعه اطلاعاتی را بهدرستی هدایت کنند.
در نهایت، هراری ما را دعوت میکند که از یک نگاه سادهانگارانه به اطلاعات به سمت رویکردی انتقادی و آگاهانه حرکت کنیم. این تغییر، شناخت رابطه پیچیده اطلاعات، قدرت و روانشناسی انسان را طلب میکند و مستلزم تلاشی آگاهانه برای شکلدهی به جامعهای است که به حقیقت، خرد و پیشرفت انسانی اولویت دهد.
[۱] به عبارتی تصور من آن است که اگر داستان یا اسطوره یا افسانهای را شنیدیم که نمیتوانیم با شواهد عینی آن را بررسی کنیم، حتما با تفکر انتقادی گسترده و چندوجهی با آن مواجه شویم.