خانه / مدیریت / از زبان یک مافیایی؛ آیا مافیا را درک کردیم؟

از زبان یک مافیایی؛ آیا مافیا را درک کردیم؟

زمان مطالعه: 4 دقیقه

متن زیر از زبان یکی از اعضاء مافیا در درس تیم مجازی ترم دوم ۹۰-۹۱ ارشد مجازی دانشگاه امیرکبیر (که از بردن نام ایشان معذورم) نقل خواهد شد. ایشان نقش بسیار سنگین مافیا را طوری ایفا نمودند که تا آخر ترم حتی دوستان نزدیک ایشان نیز به مافیایی بودن برخی رفتارهای ایشان شک نکردند و از این بابت شایسته هزاران هزار آفرین و تشویق هستند. ایشان ضمن بازی در یک نقش دوطرفه (که حتما رنج‌آورتر و سخت‌تر از ایفای نقش صرفا خوب یا صرفا بد است) تلاش خود را برای درک این نقش و تفهیم ماهیت آن به دوستان خود داشتند که در نوع خود تلاشی بسیار تحسین برانگیز بود.

پس از همه فراز و نشیب‌های مافیا، خواندن یادداشت زیر از ایشان را به دوستان دانشجو و دیگر علاقمندان به درس آموخته‌های یک کار تیمی ۱۴۰ نفره توصیه میکنم.

انشاءالله دوستان نکات دست نوشته ایشان را جذب نموده و در عمل بکارگیرند.

با تشکر از ایشان و امید به موفقیت ایشان و تمامی دوستان عزیز و گرامی درس تیم مجازی و دیگر دانشجویان عزیز.

الاحقر، علیرضا  صائبی

================================================================

ضمن سلام و تشکر و قدر دانی از محبت دوستان در تیم به منظور پاسخ به واکنش های بعضی از دوستان نسبت به ارایه نقش مافیای اینجانب چند کلمه ای به عرض میرسانم :

تیم و کلاس ما گوشه کوچکی از جامعه ای است که در آن زندگی میکنیم.متاسفانه وضعیتی که بیشتر در جامعه حاکم است این است که نمیدانیم از کجا و از کی میخوریم؟چرا که کسی نمیخواهد بشناسد و تجربه کند.

گویا دوستان تئاتر نرفتن، کسیکه نقش منفی در بازی میگیرد سخت ترین نقش را انجام میدهد،کسیکه بار منفی را در گروه حمل میکند با زحمت مثبت ترین بارها را میخواهد به ثمر برساند.شناخت مافیا با به کارگیری مافیا دو مقوله جداگانه است.هدف در این درس آشنایی و شناخت مافیا بود.آموزش شناخت با پذیرش نقش مافیا در واقعیت دو مقوله جداگانه است.حتما همه این ضرب المثل قدیمی را شنیدن که ”ادب از که آموختی از بی ادبان”!!!تا به حال دقت کردین که تمام درس های مدیریتی ما رابطه مستقیم با مباحث روانشناسی دارد؟آیا با فرار از یک موضوع و دوری از آن میتوانیم پادزهر آن را ایجاد و تولید کنیم؟آیا اگر آفت سازمان را نشناسیم میتوانیم با آن مقابله کنیم؟؟

اینها را برای آن دسته از دوستان میگویم که متاسفانه با تحصیل در مقطع فوق لیسانس از من دلگیر شدند که چرا این نقش را پذیرفتم!ویا اینکه بعضی دوستان من را ؛دختر ساده مهربان ؛ خطاب کردند که از من بعید بوده این نقش را بپذیرم !انگار متوجه نقش مافیایی بازی نشدند.

آیا اسم مافیا باعث نشد عده ای از دوستان فراموش کنند که موقع رای گیری به چه کسانی رای دادند؟؟!!فقط به این بسنده کردند که اسم چه کسانی اعلام شد به نام مافیا؟؟آیا هویت مافیایی در تیم مهم بود یا اسم مافیا؟؟من هم به نوبه خودم به عنوان خواهر کوچکتر به دوستان میگویم که چرا به فکر این نیفتیم که یک کمی سر پیکان را به سمت خودمان ببریم و خودمان را نقد کنیم که چرا در نظر سنجی رای بیشتری آوردیم؟آیا به جای انتقاد و ناراحت شدن از هم تیمی ها نباید کمی در رفتار تیمی خود عمیق تر شویم؟؟؟

من مثل هنرپیشه تئاتری که نقش سنگینی بر عهده اش بود بیشترین بار را تحمل کردم و بیشترین حرف ها را به شوخی و جدی شنیدم ولی اینها هم باز جزئی از درس بود برای من.در نظر سنجی سایت من هیچ رای منفی نداشتم همین موضوع برای من کافی است که واقعیت شخصیت من در گروه چگونه بود.درسی که استاد گرانقدر به من دادند این بود که بدون اینکه سعی در به هم ریختن گروه شود بسیاری از افراد رفتاری مخرب و منفی در تیم دارند.

آیا آنها با مفهوم “مار در آستین ” به این ملموسی آشنا میشدند؟ به نظر من به جای گله و شکایت و ناراحتی حتی جای تشکر هم داشت!این مار در آستین من را یاد لوگوی داروخانه ها می اندازد که از زهر آن مار چه داروهایی ساخته میشود! مفهوم واکسن حتما براتون آشنا هست، میکروب ضعیف شده یا خطر کنترل شده برای آمادگی در مواجه با خطرات احتمالی.یادتون نره که برای ویروس های خطرناک واکسن میزنند این بازی مافیا تمرینی بود برای شناخت و درک آموزش آفت های راه در همه زمینه ها.چطور میتوانیم با ویروس های کامپیوتری مقابله کنیم در صورتی که آنها را نمیشناسیم وتجربه کار با آنها را نداریم؟

از آقای صائبی استاد محترم درس کمال تشکر را دارم که با خلق آفت های گروه و تیم میخواستند به دوستان این مشکلات را بشناسانند و آنها را از نزدیک به بچه ها آموزش بدهند و این فرصت را نصیب من کردند که بتوانم شناخت جامع تری بر همه امور زندگی داشته باشم.جملاتی مثل جملاتی که دوستان در گروه به کار بردند ؛ ناخن کشیدن و سرب توی حلق ، کلیه درآوردن و ترکوندن و….حرف های خشونت آمیز دیگری که به گفته خودشان برای تغییر دادن جو گروه به طنز و شوخی بود تعجب من را برانگیخت که تا چه حد میتوان با خشونت فکر کرد و به جای تاثیر مثبت این جریان تا چه حد میتواند به بیراهه کشیده شود.

یا اینکه همه پرسی گروه برای اعمال برنامه ای برای من که چه بالایی سر من بیاورند که خدا را شکر کیف پول من گم شد که به اطلاع دوستان رسید، به گفته خودشون نفرین کردن که کسی اذیتشون کرد خدا اذیتش کنه.حالا نمیدونم گم شدن کیفم کافی بود یا نه؟

بد نیست به آماری که آقای صائبی راجع به مافیا در ابتدای شروع پروژه دادند اشاره ای کنم، که ابتدا مافیا حدود ۳۵ نفر بودند و بعد همینطور کم شدند که به ۲ نفر رسید.فکرمیکنید چه دلیل میتواند داشته باشد؟گذشته از درگیری ها و مشغله کاری دوستان، بقیه آیا همه معصوم بودند؟یا میل به منزه طلبی داشتند؟یا به دلایل دیگری چون تن به سختی ندادن ؟سنگینی کار؟ فشار کار؟ یا عدم قبول مسئولیت یا وحشت از ناشناخته ها؟

دوری از مسایل ناشناخته و ؛انکار؛ باری به دانش و آموخته ها اضافه نمیکند.با پرهیز از مقوله های ناشناخته از خطراتش در امان نخواهیم ماند.

آگاهی نیازمند شجاعت است و تنها شناخت و آگاهی چراغ راه آینده است.به قول کنفسیوس فیلسوف شرقی ”به جای گلایه از تاریکی ها چراغی بیفروز”….

تا چه قبول افتد و چه در نظر آید !!!! :))

تابستان ۱۳۹۱



درباره ی علیرضا صائبی

AI Consultant | Data Scientist | NLP Expert | SNA Expert مشاور هوشمندسازی کسب‌وکار، فعال در حوزه پردازش زبان طبیعی و علوم داده.