برنامه به سوی فردا که روزهای پنجشنبه از ساعت ۱۱:۰۵ از رادیو اقتصاد پخش میشود برنامهای است که به تشریح کاربردهای فناوری اطلاعات در امور روزمره و به زبانی ساده میپردازد.
شما میتوانید نظرات ارزشمند خود را در انتهای همین مطلب ثبت و یا به صورت مستقیم برای نویسنده از طریق فرم تماس با من ارسال فرمایید.
مجری برنامه: امروز هم همچون برنامههای قبل در خدمت کارشناس محترم برنامه آقای مهندس علیرضا صائبی هستیم و از حضور ایشان بهرهمند خواهیم شد. همچنین افتخار حضور میهمان محترم برنامه جناب آقای دکتر کاردان که از دانشمندان به نام کشور هستند را در این برنامه خواهیم داشت.
کارشناس برنامه(آقای مهندس علیرضا صائبی): امروز برای دومین جلسه در دفتر آقای دکتر کاردان که از دانشمندان و اساتید به نام کشور هستند حضور داریم و در خدمت ایشان هستیم. سوالات بسیار زیادی مطرح بود که از آقای دکتر بپرسیم امیدوار بودم که در جلسه گذشته حداقل ۴یا ۵ سوال را موفق شوم از ایشان بپرسم ولی همچنان اندر خم کوچه اول ماندیم و حتی نتوانستم سوال اول را هم به پایان برسانم. در ابتدا یک مرور و جمعبندی را از جلسه گذشته خدمت مخاطبین عزیز عرض کنم که سلسه مطلب از دست نرود. در هفته گذشته آقای دکتر کاردان تاکید بر آموزش با محوریت یادگیرنده داشتند و فرمودند که اگر منابع و ابزارها، تکنولوژیها و فناوریهای مختلفی به کار میرود همه اینها باید با محوریت یادگیرنده تنظیم شود. مسئلهای که البته ما در دو برنامه گذشته به سوی فردا خیلی گذرا از آن رد شدیم ولی اینطور که آقای دکتر کاردان فرمودند امروز در دنیا میگویند که ما شاگرد تنبل نداریم. شاگردانی داریم با سطوح مختلف توانمندی که باید برای هر کدامشان با رسانه متناسب با آنها محتوی متناسب با خودشان ارائه شود. یک ایده بسیار جالب که من فکر میکنم این ایدهها حکم گنجینه را برای مدیران اجرایی ما دارد و آن استفاده از توان مردم برای مدیریت مسائل یادگیری الکترونیک برای مردم است. یعنی باشگاههایی که آقای دکتر اشاره فرمودند در برنامه گذشته نمادی است از انجمنهای مردم نهاد و تشکیلات مردم نهاد که به صورت مجازی و با استفاده از فناوری اطلاعات. در برنامه هفته گذشته نکتهای به ذهن من رسید ولی فرصت نشد عرض کنم، فرمودید این باشگاها راهاندازی شود که با استانداردها و قوانین و چهارچوبهایی که به آنها داده میشود به تولید محتوی الکترونیکی به صورت گام به گام،دفعه اول برای مثالها، مرحله دوم برای پرسش و پاسخ، مرحله سوم برای آنچه بومی به ذهنشان میرسد، مرحله چهارم برالی آنچه متناسب با استعدادهای مختلف به ذهنشان میرسد. توجه من به این نکته جلب شد که چقدر سرعت این ساخت محتوی در اینجا زیاد میشود. اگر ما در نظر بگیریم که شرکتهایی را ارزیابی کنیم و به تعدادی از آنها بگوییم که شما صلاحیت تولید محتوی الکترونیکی دارید، به عقیده بنده اگر این شرکتها شروع کنند به تولید محتوی برای آن رشتههایی که شما در برنامه گذشته فرمودید که چند مقطع درسی و چند کتاب درسی، به نظر من تا اینها محتوی الکترونیکی مناسبی تولید کنند، آنها کهنه شده و باید مجدد متناسب با مسائل روز کتابها و محتواهای جدید ایجاد شود. بنابراین این ایجاد باشگاهها که شما فرمودید ضمن در نظر گرفتن سیاستهای تشویقی به نظرم یکی از بهترین مصادیق همافزایی است و دوم اینکه از بهترین مصادیق مدیریت دانش در دانشی که نزد خبرگان ما یعنی نزد معلمین ما وجود دارد. حال با همین محوریت شما فکر میکنید این یادگیری الکترونیک یا آموزش الکترونیک چه مبتنی بر پژوهش و چه مبتنی بر مباحثه و چه مبتنی بر ارائه محتوی الکترونیکی چند رسانهای چه فرصتها و چالشهایی را در جامعه امروز ایران در پی خواهد داشت؟ چون ما بعضی وقتها مسائلی از اروپا یا آمریکا را میخواهیم تبعیت کنیم، میبینیم که در زیرساختها خیلی فاصله داریم، بعضی جاها در برداشتها فاصله داریم. برای جامعه امروز ایران چه فرصتها یا چالشهایی را پیش میآورد و روالی که بر اساس آن پیش خواهد آمد چیست؟
میهمان برنامه(آقای دکتر کاردان): بزرگترین فرصتی که پیش میآید در آموزش الکترونیک، فرصت همدلی است، چون آموزش الکترونیکی به جمع نگاه میکند تا به فرد و یک کلاس مشخص. دقت کنید امروز وقتی در دانشگاه کلاسهای اینترنتی را برگزار میکنیم در یک آن حس میکنیم کهبا تمام ایران صحبت میکنیم و در یک تعامل در سطح کشور کار میکنیم. مطالبی که جلسه قبل ارائه دادم، مثلا در تولید محتوی الکترونیکی،شما در نظر بگیرید که در هر استانی دبیران ریاضی، فیزیک، تاریخ،جغرافی دعوت به این شوند که محتوی الکترونیکی بسازند،آنهایی که میتوانند(من قبول دارم که خیلیها شاید با ابزارهای کامپیوتری آشنا نیستند، ولی یادمان باشد که الان ده سال از آموزش الکترونیکی در سطح کشور گذشته است. الان جوانانی وارد دورههای تدریس و مربیگری در آموزش و پرورش میشوند که اینها فارقالتحصیلان دانشگاه در ظرف سالهای گذشته بودهاند و به راحتی با ابزارهای کامپیوتری و اینترنتی کار میکنند.
اگر شما همین فضایی را که عرض کردم ایجاد کنید که بیایند و محتوی بسازند و محتویهایشان را خودشان به خودشان نمره دهند و استاندارد رعایت شود، ببینید چه همدلی ایجاد میشود. تصور کنید که اگر در یک انجمن مجازی و یا یک باشگاه مجازی دبیران، وقتی سوالات مطرح میشود در واقع یک اشتیاقی باید باشد که هر کسی به سوالات دانشآموزان دیگر اساتید جواب میدهد اینها همدلی است و چییزی نیست که بتوان در کلاسهای سنتی پیدا کرد. اگر فکر کنید که در فضای کمی پنهان یک چنین باشگاهی فقط دسترسی اساتید وجود دارد، آنها میتوانند خودشان از خودشان رفع اشکال کنند و یا منابعی از همدیگر طلب کنند ببینید که چه فضایی از همدلی ایجاد میشود. این اولین فرصتی است که ما تا به حال از آن استفاده نکردهایم. شما اگر امروز میبینید که فضایی مثل face book اینجور در سطح جهان میلیونها انسان را به سمت خود جلب میکند، برای اینکه نشان میدهد انسان فطرتا به دنبال همدلی است. ما این همدلی را همیشه در سطح محدود استفاده کردیم. امروزه دنیا ابزارهایی در اختیار ما میگذارد که ما میتوانیم در سطح کشور و یا در سطح دنیا با دیگران همراه و همدل شویم. این یک فرصت، فرصت دوم که متاسفانه تا حالا در کشور ما خوب استفاده نشده است،ایجاد مشاغلی است که در حاشیه آموزش الکترونیکی در دنیا ایجاد شده است. ببینید، توسعه شبکهها، تولید محتوی الکترونیکی، صدابرداری، فیلمبرداری،تولید انیمیشن، تولید بازیهای کامپیوتری که همه در خدمت آموزش باشند در دنیا چقدر مشاغل و کار تولید کرده است؟ ما اگر میبینیم که در کشورمان به این صورت نمیتواند باشد برای اینکه ما هنوز میخواهیم قالبهای آموزش الکترونیکی مثل قالبهای سنتیمان باشد و مثلا این کتاب را همه بخوانند، این مدرسه حتما فقط میتواند این رشتهها را درس دهد. وقتی اینگونه باشد ایجاد شغل نخواهد شد، همه چیز در اختیار دولت است و دولت بار خود را خیلی سنگین میکند،مسئولیت این همه مشاغل اصلا نباید به دوش دولت باشد. این مشاغل باید خودشان تامینکننده هزینههای خود باشند. خیلی از مشاغل درون مدارس امروزه میتواند خصوصی انجام پذیرد. این فرصتها فقط در بحث معلمین نیست. در مدارس الان ثبتنام انجام میگیرد یا نه؟ این ثبت نام میتواند الکترونیکی باشد و اصلا سرویس پرووایدرها یعنی ارائه دهندگان خدمات میتوانند این کار را انجام دهند. دلیلی ندارد که وزارت آموزش و پرورش از این صحبت استفاده کند و بگوید که از فردا یک سیستم الکترونیکی ثبتنام میسازیم که همه ثبتنام کنند. بلکه باید اجازه دهد تا خود شرکت سازنده بهترین پورتال را بسازد و به مدارس ارائه دهد و مدرسه هم از درآمدهایی که میتواند داشته باشد این کار را انجام دهد. اگر غیر از این باشد دولت از هر حرف خوبی که میشنود یک کار اضافه به کار خود اضافه میکند و این اصلا در جهت سیاست کوچک کردن دولت هم نیست. پس دومین فرصت ما فرصت مشاغل است.
سومین فرصتی که آموزش الکترونیکی میتواند برای کشور داشته باشد، مسئله تعامل با جهان بیرون از خود است. خواه ناخواه که دنیا طالب خیلی از دورههای آموزشی ما است، ما در آموزش دورههای علوم اسلامی خود حرکاتی کردهایم. مثلا در قم موسسهای وجود دارد که این کار را انجام داده است. و دورههایی در مورد فقه، حدیث و مواردی از این قبیل دارند. در سطح جهان اسلام حتی ممکن است جمهوری اسلامی به دلیل شرح وظیفهای که بر عهده خود دارد، این آموزشها را مجانی در اختیار دیگران قرار دهد در جهت توسعه و تبلیغ دین مبین اسلام. اما خیلیها دوست دارند تاریخ ایران را بدانند و یا با ادبیات ایران آشنا شوند، با هنرهای دستی ایران آشنا شوند در مورد اینها بازار بزرگی از آموزش وجود دارد اگر نگاه ما نگاه آزادی باشد نه اینکه دوباره برای دادن مجوز به هرکسی دوباره یک سلسه مراتبی باشد که ببینیم آن که مجوز میگیرد. کننده کار آموزش الکترونیکی نیست و آنکه میخواهد آموزش کار الکترونیکی را انجام دهد آن شرایطی را که مجوزها میخواهند ندارد. باید به عنوان یک شغل آزاد اینترنتی خیلی راحت کنترل و نظارت همیشه باشد. استاندارد را باید تعریف کنید در مقابل ارائه دهنده خدمات قرار دهید و بعد فقط نظارت کنید. هیچ جای دنیا قبل از اینکه موسسه ایجاد شود اینقدر به خود سخت نمیگیرند جهت مجوز دادن. ولی بعد اصلا نظارتی به آن نداشته باشند. الان این همه مراکز آموزش الکترونیکی در کشور ما ایجاد شده است، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش بیایند و اعلام بکنند از نظارتهایی که کردند و از تخلفاتی که دیدهاند. مگر میشود بدون تخلف باشد. یک سیستم یا نظام آموزشی که برای اولین بار راه میافتد بدون تخلف و بدون ایراد نیست. بنابراین فرصت سومی که برای آموزش الکترونیکی،آموزش و پرورش میتوانیم در نظر بگیریم این است که ما را با دنیای خارج از نظر تعاملات فرهنگی، مذهبی و میهنی خودمان میتواند خیلی خیلی مرتبط کند و کار را برای ما آسان کند.
این سه فرصت را اگر ما در نظر بگیریم، فرصتی چهارمی به آنها اضافه میشود که در دل همه اینها است و آن مسئله درآمدزایی برای کشور است. الان همه جای دنیا به دنبال این هستند که آنچه را که میدانند به دیگران بیاموزند و پول دربیاورند. و این در واقع نوعی صادرات و واردات است. ما چرا نباید از این فضای آموزشی استفاده کنیم. چرا ما میتوانیم انار و پسته و سیب و گلابی را صادر کنیم اما دانشها و فرهنگ کشور خومان را که در سطح دنیا خیلی طالب دارد،(وقتی میگوییم خیلی، حداقل به اندازه انار و پسته دارد) خیلیها هستند که میخواهند فلسفه اسلامی را بشناسند، با عرفان ایرانی آشنا شوند و یا با تاریخ ایران آشنا شوند و یا حتی با نقاط دیدنی کشور ما آشنا شوند در یک بسته آموزشی، اینها مواردی است که یک بازار خیلی خوب الکترونیکی را برای ما میتواند ایجاد کند.
اما در مورد چالشها: من چالشها را به دو صورت میبینم. یک چالش مربوط میشود به مسئولین کشور. بزرگترین چالش مسئولین کشور به نظر من این است که با ید نگاهشان را کلا عوض کنند و این تا به حال اتفاق نیافتاده است و اگر هم اتفاق نیافتد به هیچ وجه آموزش الکترونیکی و فناوری اطلاعات به قضاوت متخصصین موفق نخواهد بود و به قضاوت مسئولین حتما موفق خواهد بود. چرا؟ ما همواره به عنوان یک مسئول خلاءهای پر شده را نشان میدهیم. ولی خلاءهای پرنشده را نشان نمیدهیم. ولی به عنوان یک متخصص به مجموع خلاءهایی که باید پر شود نگاه میکنیم. تا اینجا نه آموزش الکترونیکی ما و نه فضاهای مبتنی بر فناوری اطلاعات بودند به خوبی تکمیل و پر نشده است. علت آن این است که مسئولین بزرگترین چالششان این است که در همه این رفتارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات با همان نگرش سنتی میخواهند عمل کنند. مثلا برای مدارس مجوز دهند، برای آموزش گزینش کنند. یکی از فرصتهای خیلی در کشور الان این است، خیلی از پدر و مادرها با درد خانمانسوزی به اسم اعتیاد مشکل دارند. این را کجا سوال کنند؟ درمان این را کجا پیدا کنند. دنیا راحت از طریق اینترنت آموزش میدهد. در کشور ما صحبت از بعضی چیزها کردن باید کلمه به کلمه اصلاح شود. من به هیچ وجه اگر چنین نبودم شما پیش من نمیآمدید. من فردی نیستم که با فرهنگ میهنی و اسلامی خودمان مخالف باشم و هرگونه سمومی که برای آن مضر باشد، خدایی ناکرده مجاز بدانم. اما باید نگاه را عوض کرد. باید دید در بستر اینترنت چه باید کنیم که هم نظارت باشد و هم مقررات و استاندارد باشد و هم آزادی عملی باشد که افراد بتوانند در رقابت با هم کار کنند. چالش بزرگ مسئولین این است، امروزه دیگر چالش بزرگ مسئولین توسعه زیرساخت نیست و ما زیرساخت بسیار مجهزی داریم ولی متاسفانه فعلا به هر دلیلی از بخش خیلی محدود آن در کشور استفاده میشود. اینترنت ما میتواند پهنای باند خیلی وسیعی داشته باشد. امروزه دیگر کامپیوتر در خانهها مثل تلفن موبایل است و شما هیچ خانهای را پیدا نمیکنید که کامپیوتر نداشته باشد. پس بنابراین زیرساخت، خیلی خیلی فراهم شده است از نظر شبکه و سختافزار، اما در محتوی همان مشکل را داریم که من راه حل آن را در تولید انبوه به وسیله حرکتهای مردمی که حالا در سطح دبیران یک نوع حرکت است در سطح هنرمندان میتواند باشد، در سطح متخصصین صنعت میتواند باشد، در هر جا هر کسی میتواند در مجموعه خود انجام دهد. این چالش مربوط میشود به مسئولین که امیدوارم نگرش خود را عوض کنند. اما در مقابل مسئولین جامعهای وجود دارد و کلا از یک طرف یک جامعه صنعتی و یک جامعه مهندسی وجود دارد و از طرف دیگر یک جامعه تخصصی در علوم تربیتی وجود دارد، اینها در حال حاضر مشکل دارند. بزرگترین مشکلات اینها این است که خود این مجریانی که باید آموزش الکترونیکی و یا کلا هر یک از شئونات فناوری اطلاعات را پیادهسازی کنند. اینها نسبت به موضوع به روز نیستند. یعنی هم نیاز به آموزش دارند و هم نیاز به، به روز آوری مهارتهای خود دارند. این متاسفانه رخ نداده است. مثلا در سطح دبیران ما و حتی در سطح دانشگاهیان ما یعنی ما خیلی کم داریم اساتیدی که به راحتی بتوانند با کامپیوتر کار کنند،چه بسا خود من هم اگر گاهی ویروس به کامپیوترم بیافتد با اینکه در دانشکده کامپیوتر هم تدریس میکنم، باز دست به دامن دانشجویان میشوم. معنی این چیست؟ این است که ما آن نیازهای حیاتی آموزش را باید آنجور یادبگیریم که یاد میگیریم چگونه با تلفن همراهمان شماره بگیریم. این بزرگترین چالش، به روزآوری یک جامعه صنعتی، مهندسی و تخصصی در بخش آموزش است.
چالش دومی که این گروه با آن برخورد میکنند، مقررات است. ما همواره یکی از عوامل موثر در توسعه فناوری اطلاعات را که در درس فناوری اطلاعات برای مدیران و مدیریت من در همین دانشگاه تدریس میکنم، یکی از مباحث، مسئله قانونگذاری و قانونبرداری است. regulation and deregulation. یک سری قوانین باید حذف شود و یکسری قوانین جدید باید گذاشته شود که این قوانین برداشتن و قوانین گذاشتنها کار کردن و فعالیت کردن را تسهیل کند. من فکر میکنم که در دل همه اینها این خواهد بود که مشاغل ایجاد میشود و برای رو آوردن به این کارها اشتیاق ایجاد میشود. چرا مروزه افراد برای قاچاق کردن رادیو و تلوزیون خیلی راحت سرمایهگذاری میکنند، اما برای آموزش نمیکنند. قوانین جلوی دستو پای آنها را میگیرد وگرنه سودآوری این شغل خیلی بالاتر و خطر آن هم خیلی کم است و اصلا خطری ندارد. قوانین را باید اصلاح کرد.
کارشناس برنامه(آقای مهندس صائبی): آقای دکتر یک سوالی در ذهن مخاطبان ما همیشه پیش میآید. وقتی ما صحبت از آموزش و یادگیری الکترونیک میکنیم، این تصور پیش میآید که چون ما داریم از فناوری اطلاعات استفاده میکنیم، سطح تعاملات بین انسانها پایین میآید. علیرغم اینکه شما این را در فرصتها فرمودید و فرمودید که فرصت همدلی پیش میآید. این را چهطور تحلیل میکنید که ما آیا با تکنولوژیک کردن آموزش ارتباط آدمها را با هم کم میکنیم؟ و یا واقعا این روابط را اضافه میکنیم و یا اصلا این رابطه را تغییر میدهیم و آن را بهتر میکنیم.
میهمان برنامه(اقای دکتر کاردان): من این سوال شما را در جهت همان چالشها میبینم، یعنی آیا عدم تعامل رو در رو که در مبحث آموزش الکترونیکی به عنوان face to face learning و یا interaction مطرح بوده آیا با از دست دادن تعاملی که مستقیما استاد و دانشجو در مقابل هم باشند تاثیرات تربیتی و تاثیرگزاری عاطفی معلم از بین میرود یا نه؟ من دو مثال را یاد آوری میکنم با توجه به اینکه همه دوستان ما اهل دیوان حافظ هستند. حافظ هزار و چندصد سال پیش در کشور ما زندگی میکرد، ولی وقتی ما الان اشعار حافظ را میخوانیم آیا پیامهای عاطفی آن را دیافت میکنیم یا خیر؟ و یا در دوره خودمان اگر امروز شما کارت تبریکی دریافت کنید که بر خلاف معمول که با جمله از طرف ناشر تنظیم شده است، خود شما یک کلمه شیرینی را بنویسید، این کارت وقتی باز میشود، آیا پیام عاطفی و محبت را دارد یا خیر؟ این نشان میدهد که اگر ما از رسانهها حتی متن و نوشتن،به درستی استفاده کنیم، آن تاثیرات تربیتی و عاطفی را میگذارد.
بالاتر از همه اینها سخنان ائمه اطهار علیهمالسلام، آیا با حضور خودشان امروز در جامعه اسلامی پیاده میشود و یا با محتوی خود؟ اگر ما نگاهمان را این چنین وسیع بگیریم نسبت به محتوی هر رسانهای برای انتقال همه مفاهیم چه علمی و چه تربیتی و اخلاقی، اگر این چنین ببینیم حالا باید به دنبال راهکارها باشیم. این یک طرف مطلب و طرف دومی که من در ابتدای عرایضم هم در جلسه اول گفتگو در تعریف آموزش الکترونیکی گفتم، هیچ کسی نباید در پی این باشد که آموزش الکترونیکی صد در صد به جای آموزش سنتی یا متداول قرار گیرد، بلکه آن بخشی از آموزش الکترونیکی که قابلیتهای بهتری نسبت به آموزشهای سنتی است باید استفاده شود و بخشهایی از آموزشهای سنتی و متداول باید حفظ شود، به خصوص در آن بخشی که نیاز به تعاملات رو در روست.
قطعا یک معلم وقتی دست دانشآموز را در دست میگیرد، هیچگاه این احساس را نمیشود از طریق کامپیوتر امروزه منتقل کرد،گرچه مهندسین در پی آن هستند که ابزارها، پوششها، لباسها و دستکشهایی را در آینده به بشریت بتوان تقدیم کرد که حتی احساس لمس را از یک طرف به یک طرف منتقل کنیم، که تحت عنوان لباسهای هوشمند امروزه بر روی آنها کار میشود. حال از آن بگذریم، آیا نگاه عمیق یک معلم، نگاه تعجب دار او، نگاه تحسین برانگیز او را هم میتواند منتقل کند؟ اینها مسائلی است که شاید خیلی خیلی مشکل و در یک زمان حتی ما بگوییم که غیر ممکن است. قطعا نگاه به چشم یک معلم از یک فاصلهی نزدیک آن تاثیری را خواهد داشت که به هیچ وجه حتی از تصویر آن فرد بر روی صفحه کامپیوتر ما نمیتوانیم ببینیم. بنابراین ما بخشی از این تعاملات را میتوانیم به صورت حضوری داشته باشیم.
اما امروزه ابزارهایی در اختیار ما قرار گرفته که استفاده از آن ابزارها قسمت اعظمی از آن تعاملات رو در رو را از بین میبرد و میتواند جایگزین باشد. به عنوان مثال، وقتی استاد در کلاس درس میدهد، چند درصد از زمان خود را برای توزیع مطالب طی میکند و چند درصد از زمان را برای تاثیرگذاری عاطفی در نگاهش؟ درست است که این نگاه در میان مطالب دخیل میشود و در هم تنیده میشود، اما اگر از این بخش بگذریم و آن آموزش را بخواهیم از طریق اینترنت انجام دهیم، امکان تصویر ویدئویی کامل فرد است، صدای او را خواهیم داشت، خود صورت را، خود نگاه را خواهیم داشت، و در این موارد کمبودی نخواهیم داشت.
حال میپردازیم به اینکه، یک معلمی میخواهد که یک مشاوره اخلاقی را به یک فرد بدهد، آیا این امکانپذیر است؟ بله. ما رد یک کنفرانس ویدئو رو در رو، دو طرفه خیلی راحت میتوانیم همدیگر را ببینیم، تاثیرگذار عمیق برهمدیگر باشیم، فرد مشاور میتواند دانشجویش را ببیند. ضمن اینکه گاهی اوقات این ابزارها یک مقدار امکان این را میدهند که رودروایستیها از بین برود و کار راحت شود. شما ببینید اگر من با یک نفر چت کنم و بخواهم یک سوالی بپرسم، مثلا از یک استاد دانشگاه بپرسم که من در این زمینه که از من سوال شده است اطلاعی ندارم. از همکار خودم بخواهم بپرسم، ممکن است در باشگاه مجازی حتی بدون اینکه نامی از من برده شود سوالم را مطرح کنم و جوابم را دریافت کنم. برای دانشآموزان خیلی اوقات مشکل است همین رو در رویی که جایی میتواند اثر مثبت داشته باشد، در جای دیگر اثر منفی میگذارد. خود من در کلاس درس گاهی اوقات سوال میکنم در دانشگاه که آیا سوالی دارید و دانشجو جوابی نمیدهد برای اینکه در کلاس و در این سنین شاید رویشان نمیشود که سوال کنند، اما بیرون از کلاس و در اتاق من سوال میکنند، این نشان میدهد که بعضی از ابزارها اتفاقا برای تسهیل رابطه عاطفی در جهت تعلیم و تربیت، موفقتر بودهاند.
استفاده ا زمباحثات گروهی و یا اینترنتی،استفاده از چت و یا گفتگوی دوجانبه یا چند جانبه به صورت متنی، استفاده از فضاهای پرسش و پاسخ بدون ذکر نام، اینها میتواند به آموزش کمک کند و در واقع به نوعی مانع میشود از آن گرهها و بند و بستهای عاطفی. اما از طرفی هم ایزارهایی داریم که میتوانیم راحت همدیگر را ببینیم، صدای همدیگر را بشنویم و با هم گفتگو کنیم. قطعا یک بخشی را نمیرسیم. همانطور که گفتم اگر یک معلمی میخواهد دست تشویق به شانه یک دانشآموز بزند این باید در کلاس درس و در حضور جمع رخ دهد. ما به عنوان کسانی که در حوزه اموزش الکترونیکی عمل میکنیم به هیچوجه تا کنون هیچ متخصصی چه در حوزه مهندسی چه در حوزه علوم تربیتی که قائل به آموزش الکترونیکی و استفاده از آن هستند به هیچ وجه مدعی این نشدهاند که آن بخشهای عاطفی که در ارتباط و تعامل رو در رو است باید از بین برود.
کارشناس برنامه(آقای مهندس صائبی): از آقای دکتر بسیار متشکرم. نکات بسیار مهمی را اشاره کردند. در این برنامه ما چند فرصت مهم را بیان کردیم چون واقعا فرصتهای بی شماری از لحاظ وجوه علمی فرصتهایی که در یادگیری الکترونیک مطرح است، وجود دارد. و همین طور وجوه اجرایی و مدلهای اجرایی که ممکن است در این حوزه مطرح باشد، ذکر شد و شاید جالب ترین آن فرصت همدلی در آموزش الکترونیکی، چند چالش را هم آقای دکتر فرمودند که در واقع نیازی به تغییر دید در مدیران اجرایی کشور داریم، به خصوص مباحث مربوط به مقررات که بعضی اوقات ما لازم میدانیم که مقرراتی تدوین شود و رد بعضی جاها هم لازم داریم که مقرراتی که تدوین شده کنسل شود و یا تغییر ماهیت پیدا کند. و یا مسائلی علیرغم تصور عام شاید مسئله بسیار بسیار مهم نظارت، ارزیابی، کنترل حین اجرا مبتنی بر فناوری اطلاعات بسیار بسیار میسرتر است و بسیار بهتر قابل انجام است. چون ما معمولا یک چیزی را همانطور که اشاه فرمودید در بحث، خیلی صفت و سخت ایجاد میکنیم اما وقتی کار میکند، خیلی به آن کاری نداریم که چیکار میکند، شاید شش ماهی، یک سالی دورههای منظم زمانی، اما مبتنی بر فناوری اطلاعات لحظه لحظه اجرای کار در سیاستها و خط مشهای چیده شده قابل نظارت و کنترل است.
حقیقتا امیدوارم که خدا این توفیق را به من حقیر بدهد که بتوانم در جلسات آینده باز هم در خدمت جناب آقای دکتر کاردان باشم و باز هم از نظرات ارزشمند ایشان استفاده کنیم. (روی سخن ما در این برنامه الزاما با هموطنان عزیز در جامعه عام کشور نبود. شاید این دو برنامه اخیر به سوی فردا را بیشتر به سمت مدیران اجرایی کشور میبینم. و خیلی علاقهمندم که مدیران اجرایی در حوزه فناوری اطلاعات و یادگیری الکترونیک این برنامه را بارها و بارها بشنوند و نکات مندرج در آن را دریابند.) از اقای دکتر هم خواهش میکنم اگر ما از مسئولین بازخوردی گرفتیم اجازه داشته باشیم که با ایشان مطرح کنیم. چون ممکن است بعضی اوقات برداشتی شود، برداشت ناقصی را راجع به بعضی مسائل مطرح میکنند. و نقطه نظرات ایشان را هب عنوان یک دانشمند و محقق و پژوهشگر حوزه آموزش الکترونیک بشنویم.
میهمان برنامه(آقای دکتر کاردان): من از شما تشکر میکنم. و اعلام میکنم که در این مسیر من یک دانشجو هستم تا یک دانشمند. اگر کسی دانشجویی را در مسیر علم فراموش کند، هیچ وقت به قلههای علم نمیرسد. مطلب دیگری که میخواهم به عنوان یک پیام هم به مسئولین کشور و هم به مخاطبین برنامه به سوی فردا داشته باشم این است که فناوری اطلاعات و یادگیری الکترونیکی و این تحولاتی که امروزه رخ داده اینها نشانههایی از رسیدن به یک عصر طلایی است که ما آماده میشویم برای پذیرش شخصیت والایی به نام امام زمان(ع). این قابلیتهایی که بشر امروزه از خود نشان میدهد اگر به درستی استفاده شود، باعث میشود که حضور و ظهور ایشان در جامعه پذیرفتنی و قابل فهم باشد. شخصیتی که با آن قابلیتها و توانمندیهایی میآید که ما در احادیث و روایات خواندهایم، دیگر به یک تافته جدابافته تبدیل نمیشود، بلکه تبدیل میشود به یک شخصیت عالم و دانشمند و کسانی که در رکاب ایشان میخواهند خدمتی کنند، شاگردان ایشان خواهند بود، امیدوارم خداوند به همه ما توفیق این را بدهد که در جهت پیشرفت این کشوری که به همت ایثارها و رشادتهای طول قرون و به خصوص عصر جدید به این نقطه رسیده است بتوانیم خدمتگزار باشیم.
عوامل این برنامه:
· سردبیر: خانم مرضیه سالک
· گوینده: خانم رفعتی
· کارشناس برنامه: آقای مهندس علیرضا صائبی
·میهمان برنامه: آقای دکتر کاردان
· تهیه کننده: جناب آقای فنایی
· گزارشگر: خانم افشار
· نشر الکترونیک: خانم کریمی