برنامه به سوی فردا که روزهای پنجشنبه از ساعت ۱۱:۰۵ از رادیو اقتصاد پخش میشود برنامهای است که به تشریح کاربردهای فناوری اطلاعات در امور روزمره و به زبانی ساده میپردازد.
شما میتوانید نظرات ارزشمند خود را در انتهای همین مطلب ثبت و یا به صورت مستقیم برای نویسنده از طریق فرم تماس با من ارسال فرمایید.
مجری برنامه: امروز هم همچون برنامههای قبل در خدمت کارشناس محترم برنامه آقای مهندس علیرضا صائبی هستیم و از حضور ایشان بهرهمند خواهیم شد. در برنامه گذشته در مورد استفاده از امکانات الکترونیکی در سیستم آموزشی کشور صحبت کردیم و تا حدودی به این نتیجه رسیدیم که آنطور که باید ما از این امکانات در مراکز آموزشی استفاده نمیکنیم خصوصا در مدارس راهنمایی، ابتدایی و دبیرستان و بچهها آنطور که باید با این امکانات آشنا نیستند و از این امکانات بهرهگیری نمیکنند. در این برنامه هم میخواهیم این بحث را ادامه دهیم. ما در خیلی از زمینهها شاید بهترین راه را برای پیمودن میبینیم اما فقط از راههایی استفاده میکنیم که تا به حال به آنها عادت کردهایم، این گفته پائلوکوئیلیو است که این را به ما یادآوری میکند تا از راههای جدیدی که پیش روی ما است استفاده کنیم و بتوانیم حداکثر بهره را از راههای جدید ببریم.
کارشناس برنامه(آقای مهندس صائبی): امروز از منظر دیگری به آموزش الکترونیکی و یادگیری الکترونیکی و به صورت کلی استفاده از فناوری اطلاعات در مباحث مربوط به آموزش و پرورش خواهیم پرداخت. اگر اجازه بفرمایید شش محور اصلی را مطرح میکنم که به نظر میرسد این شش محور حوزههای اصلی تاثیر فناوری اطلاعات در مباحث یادگیری الکترونیک میتواند قلمداد شود، البته حوزههای دیگری هم هست اما این شش حوزه به صورت عملیاتی در کشور ما دنبال شده است.
حوزه اول: مربوط به زیرساخت و تکنولوژیهای حوزههای آموزش الکترونیکی و یادگیری الکترونیکی است. اینها از سختافزار، نرمافزار، شبکه و استفاده از فناوریهای مختلف شروع میشود و جزئیات اینها تشکیل دهنده بستر فناوری آموزش الکترونیکی خواهد بود. فرض میکنیم که محتوی آماده شده و فرهنگسازی و رفتارسازی در دانش آموزان، اولیاء و مربیان و معلمین و همینطور کارمندان حوزه آموزش و پرورش ایجاد شده است. یعنی رفتارهای متناسب با آموزشهای الکترونیکی هم در آنها ایجاد شده و حالا ما از نرمافزارهای چندرسانهای و سختافزارهای مختلف استفاده میکنیم. ما وقتی میگوییم سختافزار منظورمان فقط کامپیوتر و یا فقط شبکههای ارتباطی نیست. منظورمان نرمافزارهای کمک اموزشی هم هست. که در ادامه بحث امروز به یکی از کاربردیترین آنها که الان در دنیا مورد مورد استفاده قرار میگیرد اشاره خواهم کرد.
حوزه دوم: سیستمهای مدیریت و راهبری خود مدارس است. یعنی مدارس را با یکسری نرمافزارها و سختافزارها و امکانات مبتنی بر فناوری اطلاعات راهبری کنیم. مدارس منابعی دارند، به هرحال کلاسی تشکیل میدهند. معلمی دارند، مدیری دارند و از طرف دیگر این برنامهریزی کلاسی، دروسی که آموزش داده میشود، برنامهریزی تشکیل کلاسها، دروس پژوهشی و آنچه که ما به عنوان سیستم راهبری مدارس میشناسیم. هم نرمافزار در آن است و هم سختافزار و هم ارتباطات شبکهای. اگر ما ادعا کردیم که از فناوری اطلاعات استفاده میکنیم و سعی کردیم استفاده مناسبی از آن در آموزش و پرورش داشته باشیم، یکی از کارهای اولیهای که میکنیم این خواهد بود که مدارسمان را با هم ارتباط میدهیم و درون هر مدرسه را هم با یک سیستم مدیریت مدرسه،مدیریت میکنیم.
حوزه سوم: حوزهای است که در جلسه پنجم بحث آموزش الکترونیکی خیلی مورد توجه قرار گرفت و آن مواد آموزشی و پرورشی هستند و یا به عبارتی محتوای آموزشی. میدانید که محتوی آموزشی صرفا یک فایل PDFنیست، بلکه منظور محتواهای مختلف چند رسانهای است که در برنامه هفته گذشته اگر خاطرتان باشد اشاره کردیم که این محتوی باید متناسب با اهداف آموزشی و اختصاصی شده برای استعدادهای خاص آموزشی و پرورشی باشد.
حوزه چهارم: حوزه چهارم استفاده از فناوری اطلاعات ارزشیابی است. طبیعی است که وقتی میگوییم ارزشیابی، هم ارزشیابی درسی دانشآموزان ملاک است و هم ارزشیابی رفتاری و عملی دانشآموزان ملاک است و هم از طرف دیگر ارزشیابی معلمین بسیار مبحث مهمی است و در وزارت آموزش و پرورش خیلی هم به آن پرداخته میشود ولی شاید از فناوری اطلاعات بتوان خیلی بهتر از این موضوع استفاده کرد. ارزشیابی مدیران و کارمندان حوزه آموزش و پرورش بسیار مهم است. وقتی با یک مدیر مدرسه صحبت میکنید و میگوید که برای بودجه چند جا مراحعه کرده و امضاء گرفته و یا چه روالی را طی کرده، این یعنی ارزشیابی مناسبی برای مدیران و دستاندر کاران آن واحد نمیتوان انجام داد. یک مورد را هم به نقل از یک مقاله تحقیقاتی که تیم تحقیقاتی این برنامه به آن رسیده بود عرض میکنم و آن در مورد ارزشیابی خانوادهها و اولیای دانشآموزان است. در دنیا امروز فقط بر روی ارزشیابی و هدایت دانشآموز کار نمیشود. یک دانشآموز در واقع مشت نمونه خروار یک خانواده است و اگر ما بخواهیم آن دانشآموز در یک زمینه خاص هدایت پیدا کند ناچار از این هستیم که بستری را هم که او چند ساعت در آن زندگی میکند، یعنی خانوادهاش را هم به طریقی هدایت کنیم این را هم رسالت غیر مستقیم آموزش و پرورش میدانیم. شما نمیتوانید از یک بچهای که به او یک آموزش الکترونیکی میدهید اما در خانوادهایست که مثلا سطح خیلی مناسبی از تحصیلات ندارند انتظار داشته باشید که در آن رشته پیشرفت کند حتی اگر استعداد قوی داشته باشد. البته این را هم عرض کنم که یک رفتارسازی عمومی در اجتماع نیاز است، یعنی تنها رسالت آموزش و پرورش هم نیست. یادتان باشد که پرداختن به مبحث سوادآموزی حدود ۲۵ سال پیش در این کشور یکی از دغدغههای جدی بود و فرهنگسازی و رفتارسازی عمومی از طریق رسانهها علیالخصوص صدا و سیما بر روی آن انجام میشد.
حوزه پنجم: حوزه پنجم مدیریت کلان منابع است بر اساس پراکندگیهای جمعیتی و سرانههایی که داریم. با مسرت و خوشحالی این نکته را عرض میکنم که امروز ما در آموزش و پرورش بیش از هفتاد، هشتاد شاخص کلان اصلی اندازهگیری و ارزیابی وضعیت آموزشی در کشور را داریم که آقای مهندس نوری در برنامههای گذشته فرمودند که اینها را ارزیابی و ممیزی میکنیم و مقادیر آنها را داریم و این بسیار عالی است. منظور از منابع چیست؟ بالاخره منابع ما بعضی وقتها مشهودند مثل معلم، مدیر، استعدادهای تحصیلی و…. بعضی وقتها نامشهودند مثل تفکرات، ایدهها، نبوغهایی که بعضی وقتها بروز میکند. بعضی وقتها استعدادهای خاص و یا یک نبوغ خاصی در جایی از دانشآموزی بروز میکند و ما اینها را در قالب مثلا جشنوارههای خوارزمی، جشنوارههای دانشآموزی مختلف، بعضا مقطعی شناسایی میکنیم و شاید به آنها پاداش و جایزه هم بدهیم و در استعدادهای درخشان هم ممکن است آنها را ثبتنام کنیم. من چند وقت پیش مقالهای را میخواندم که نفرات اول کنکور ایران الان بعد از ده سال در کجای دنیا درس میخوانند و این خیلی بد بود که از ۱۲ نفر ۹ نفر آنها خارج از کشور و در دانشگاههای امریکا درس میخواندند. عرض من این نیست که همه به آن سمت رفتهاند،اما اگر ما همان زمان که فهمیدیم استعداد دارد او را هدایت میکردیم و آن را به عنوان یک منبع در نظر میگرفتیم و یک مدیریت منابع را در سطح آموزش و پرورش کل استانها و وزارت آموزش و پرورش برنامهریزی میکردیم قطعا نتایج بهتری میگرفتیم کما اینکه همین الان هم این امکان برای ما وجود دارد.
حوزه ششم: مدیریت فضا، امکانات آموزشی و مواردی از این قبیل را میتوان نام برد. اینها البته ممکن است زیرمجموعه همان مدیریت منابع به شمار آیند. اما این دو را از هم تفکیک کردم که توجه بدهم که میتوان تمام فضاها و سرانههای آموزشی را که کاربردهای مختلفی هم دارند از طریق یک سیستم متمرکز در کشور بتوان مدیریت کرد.
مجری برنامه: با توجه به این شش حوزه که شما مطرح کردید، سوالی که طرح میشود این است که در زمینههای مختلف وضعیت آموزش ما به چه شکلی است. یعنی اگر ما زیرساختهای لازم را داشته باشیم، اگر سیستمهای مدیریتی داشته باشیم، اگر مواد آموزشی را داشته باشیم نیاز به این داریم که یک آموزش مناسبی هم برای اولیا و هم برای دانشآموزان داشته باشیم. مطلب دیگری که میخواهم سوال کنم: بازخوردی است که آن آموزشهای درون مدرسه به خانواده منتقل میکنند. یعنی ما نباید به این فکر کنیم که این یک ارتباط یک سویه است که از طریق خانواده به مرکز آموزشی منتقل میشود. دقیقا یکسری مسائل است که از مراکز آموزشی به خانهها منتقل میشود.
کارشناس برنامه (آقای مهندس صائبی): هر دو مسئلهای که فرمودید کاملا درست و به جاست و من نکتهای را عرض کنم که این شش حوزه، شش حوزهای است که در ایران برداشت شده است که آموزش الکترونیکی و یا فناوری اطلاعات در آموزش تاثیر دارد. تصور نشود که در دنیا فکر میکنند که این شش حوزه مرز استفاده از فناوری اطلاعات در حوزه آموزش و پرورش است . اصلا اینطور نیست. حوزههای بسیار زیاد دیگری، حوزههای متعدد دیگری را میتوان اسم برد که اینها بر روی محتوی آموزش، روی هدایت، محتوی آموزشی مربیان، محتوی آموزش خانواده، محتوی آموزشی برای یک اجتماع برنامهریزی میکند. شما امروز میبینید که در کشور ما پلیس وقتی میخواهد طرح یک رفتارسازی را در کشور انجام دهد، همیار پلیس را مطرح میکند که بسیار طرح موفق و خوبی بوده ولی پلیس این کار را از طریق آموزش و پرورش سعی کرد انجام دهد این پتانسیل آموزش و پرورش را بیان میکند. شما همین را در حوزههای مختلف بیاورید. ما انواع مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی را بحث میکنیم که جای آن اول و دوم دبستان سوم دبستان،اول راهنمایی است. حالا یک موضوعی قابل طرح است. این شش حوزه اولا عرض کردم، حوزههایی است که در ایران برداشت شده است، تعاملی بودن و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری خانواده از آموزشهایی که در مدرسه داده میشود همان موضوعی است که در ارزشیابی به آن مختصرا اشاره شد. توجه داشته باشید که اولا دانشآموز با یک پس زمینه که صرفا از خانوادهاش گرفته وارد یک محیط بازتری به نام مدرسه میشود و سعی میکند یکسری مسائل استاندارد و از پیش نوشته شده که در بهترین حالت فرض میکنیم که منطبق بر استعداد تحصیلی او باشد، فراگیرد. همین فرا گرفتهها رفتار دانشآموز را عوض میکند. کافی است رفتار دانشاموز سطح پیشرفتهتر و بالاتری از رفتار خانوادهاش باشد. چون اگر سطح پایینتری باشد که دانشآموز پتانسیلی که داشته را شکوفا کرده، اما اگر سطح بالاتری از آن رفتار باشد. خود به خود باعث یک نوع آشفتگی در رفتار او خانوادهاش میشود و باعث فاصله گرفتن میشود. در اینجا یک مبحث بسیار مهم که من در برنامه گذشته به آن اشاره کردم پیش میآید و آن مسئله پرورش مبتنی بر امکانات فناوری اطلاعات است. یعنی ما فقط آموزش نمیدهیم بلکه سعی میکنیم رفتارها را در وجود دانشآموز نهادینه کنیم. علت اینکه خیلی بر روی دانشآموز کار میکنیم این است که رفتارهای فردی شکل میگیرد و دانشآموز در سن پایین تربیت میشود. لذا این محتواهایی که انتقال مییابد حتما نیاز به برنامهریزی توسط مدرسه در قالبهای مختلف دارد. ما یک انجمنی داریم به نام انجمن اولیاء و مربیان، که یک بعد مهم انجمن اولیاء و مربیان امروزه مسائل اقتصادی و مشارکتهای این چنینی است. اما مسئله مهمتری که در اینجا توجه مدیران مدارسی که این برنامه را میشنوند به آن جلب میکنم یک مسئله بسیار مهمی است. چند نفر از مدیران مدارس ما فرم ویژگیهای فردی و مشخصات فردی اولیاء را گرفتهاند به این منظور که تحلیل کنند و ببینند که چه توانمندیهایی در آنها وجود داشته و فرزندان آنها چه توانمندیهای عمومی را به ارث بردهاند و از آن توانمندیها چگونه میشود در رفتارهای جمعی دانشآموزان استفاده کرد؟ اگر فرض کنید فرزند یک خانواده را که پدر و مادر او هر دو مدیر هستند و فرزند دائما رفتارهای آنها میبیند رفتار او خیلی فرق می کند با یک فرزندی که پدر و مادر او تحصیلات خاصی ندارند و یا کارشناس یک حوزه هستند، طبیعتا اینها با هم فرق خواهد کرد و این در مشارکتهای اجتماعی دانشآموز در مدرسه تاثیر خود را میگذارد و در نتیجهه تاثیر خود را در آموزش پذیری دانشاموز میگذارد. همین کافی است که شما رفتاری که به دانشاموز القاء میکنید برای او ایجاد تعارض میکند نسبت به آنچه که در خانه میبیند.
وقتی ما صحبت از فناوری اطلاعات میکنیم دستمان باز است، اگر CDهایی را در اختیار دانشآموزان بگذاریم که در خانه پخش کنند، عملا یک فرهنگ و رفتاری را هم در خانه شکل داده است که این یک آموزش عمومی است و یا حتی امروزه در یکی از کشورهای اروپایی ه زمان با دورههای آموزشی که برای دانشآموزان میگذارند، دورههایی را با زمانهای کمتر برای خانوادهها میگذارند. اینها مسائلی است که امروزه در دنیا وجود دارد و امیدوارم که مسئولین ما نیز به آنها بپردازند.
من در این برنامه سعی کردم که یک دستهبندی کلی بر روی توسعه کاربردهای فناوری اطلاعات در حوزه آموزش و پرورش داشته باشم و قول دادم که یکی از مصادیق را در حوزه بهکارگیری فناوری اطلاعات عرض کنم. اجازه میخواهم که از مصادیق معروف و مشهود استفاده نکنم. یک تجربه عملی در یکی از کشورهای اروپایی را اسم میبرم که به سرعت به نقاط بسیار زیادی از جهان سرایت کرد. در ایران هم این تکنولوژی را داریم البته نه برای آموزش و در زمینههای دیگری مورد استفاده قرار میگیرد.
این تکنولوژی خاص را به نام Motion Capture میشناسیم، سیستمی است که تعدادی حسگر را بر روی بدن فرد نصب میکند و حرکات او را تشخیص میدهد و بعد بر اساس آن یک مدل سه بعدی از حرکات او میسازد. شاید این سوال برای شما پیش بیاید که این موضوع چه ربطی به آموزش و پرورش دارد. در برنامه گذشته اشاره کردم که مثلا بعضی از دانشآموزان استعداد خاصی در ورزش دارند، امروزه از این تکنولوژی استفاده میشود برای اینکه حرکات ورزشی دانشآموز را ضبط میکنند و با حرکات یک استاد آن رشته ورزش مقایسه میشود و به دانشآموز اعلام میکند که کدام حرکت در چه زمینهای و چه طور بوده است مثلا غلط بوده و نیاز به تصحیح دارد. همین کار را در مقاطع بسیار بالای رشتههای پزشکی و ارتوپدی و غیره نیز متخصصین یاد میگیرند که با این سیستمها کار کنند اما موضوع بحث ما فعلا این نیست و من به آن نمیپردازم. لذا میبینید که یک کاربرد بسیار ساده فناوری اطلاعات است. چه پیشنیازهایی داشت؟ اول باید استعدادسنجی شود و استعدادیابی شود تا ما بفهمیم که دانشآموزمان اصولا به ورزش علاقه دارد و استعداد دارد. سپس او را در زمینههایی تربیت کنیم و به مدارسی ببریم که زیرنظر اساتید تربیتبدنی یادبگیرد که چهطور حرکات را انجام دهد. حال میخواهیم آموزش الکترونیکی ورزش به او بدهیم. حرکات او را ضبط میکنیم و با یک معلم تربیت بدنی به او آموزش میدهیم. جالب است که بدانید فقط یک مرتبه این حرکات از آن استاد ضبط میشود و اگر ما در کشور خودمان فرض کنید که یک میلیون دانشآموز علاقهمند و مستعد در زمینه ورزش داشته باشیم در یک رشته ورزشی، یک میلیون نفر یا بیستهزار نفر از آموزش آن یک نفر میتوانند با بهرهمندی از فناوری اطلاعات بهرهمند شوند و نیازی به صرف این همه منبع نیست و طبیعتا تمام معلمین تربیتبدنی ما به تخصص آن قهرمان ورزشی در یک رشته نخواهند بود. این یک مصداق است. یک نکتهای را هم در جمعبندی عرض کنم و آن اینکه ما سازگارپذیری آموزش و یادگیری را عرض کردیم اما از یک نکته نباید غافل باشیم. دانشآموزان ما در سال ۱۳۹۰ از تکنولوژیهایی که امروز در سطح جهان مطرح است بیاطلاع نیستند. یکی از مشکلات ما انفجار اطلاعاتی است که از طریق رسانههای مختلف برای دانشآموزان پیش آمده است. دانشآموز ما امسال به مراتب بیش از ده ساله پیش در استفاده از بعضی تکنولوژیها از پدر و مادر و خانوادهاش جلوتر است. برای مثال در استفاده از کامپیوتر و اینترنت و یا بعضی از تجهیزات الکترونیکی آن را کاملا حس میکنید. ما در بعضی از برنامههای به سوی فردا از پدر و مادرها خواهش میکردیم کار خود را مثلا در زمینه کارت هوشمند سوخت به فرزندانشان بسپارند. امروزه یک دانشآموز دبیرستانی ما راحتتر از پدر و مادرش شاید بتواند با کامپیوتر کار کند البته سطح عمومی جامعه را عرض میکنم. در اینجا این مسئله پیش میآید که برای چنین دانشآموزی چه آموزشی نیاز است. آیا همان چیزی که من معلم خودم به مهارت آن دانشآموز نمیتوانم با یک تکنولوژی کار کنم واقعا کار آمدی دارد؟ من مسئله ارزشیابی را که عرض کردم، یکی از نقاطش همین است: ارزشیابی معلمان و مدیران در آشنایی و استفاده از آن تکنولوژی مبتنی بر فناوری اطلاعات، این موضوع بسیار مهمی است تا خود ما به عنوان اعضاء آموزش دهنده در آموزش و پرورش و آموزش عالی، مسلط و مشرف به تکنولوژیها نباشیم، نخواهیم توانست دانشآموزانی را تربیت کنیم که بتوانند با آن تکنولوژیها درس یاد بگیرند و بشود آنها را به عنوان یک تربیت الکترونیکی مطرح کرد.
عوامل این برنامه:
· سردبیر: خانم مرضیه سالک
· گوینده: خانم رفعتی
· کارشناس برنامه: آقای مهندس علیرضا صائبی
· تهیه کننده: جناب آقای فنایی
· گزارشگر: خانم افشار
· نشر الکترونیک: خانم کریمی