خانه / برنامه رادیویی اقتصاد فردا / یادگیری الکترونیکی در ایران از زبان دانشمندان، این برنامه دکتر کاردان

یادگیری الکترونیکی در ایران از زبان دانشمندان، این برنامه دکتر کاردان

زمان مطالعه: 11 دقیقه

برنامه به سوی فردا که روزهای پنج‌شنبه از ساعت ۱۱:۰۵ از رادیو اقتصاد پخش می‌شود برنامه‌ای است که به تشریح کاربردهای فناوری اطلاعات در امور روزمره و به زبانی ساده می‌‌پردازد.

شما می‌توانید نظرات ارزشمند خود را در انتهای همین مطلب ثبت و یا به صورت مستقیم برای نویسنده از طریق فرم تماس با من ارسال فرمایید.

مجری برنامه‌: امروز هم همچون برنامه‌های قبل در خدمت کارشناس محترم برنامه آقای مهندس علیرضا صائبی هستیم و از حضور ایشان بهره‌مند خواهیم شد. همچنین افتخار حضور مهمان محترم برنامه جناب آقای دکتر کاردان که از دانشمندان به نام کشور هستند را در این برنامه خواهیم داشت.

کارشناس برنامه(آقای مهندس علیرضا صائبی): در ابتدا از میهمان بزرگوار برنامه جناب آقای دکتر کاردان که از دانشمندان و اساتید به نام در حوزه آموزش الکترونیکی هستند نهایت تشکر و قدردانی را دارم که وقت ارزشمند خود را در اختیار این برنامه قرار دادند. فرصت را مقتنم شمرده و افتخار می‌کنیم که این فرصت از رسانه دست داد که در خدمت آقای دکتر باشیم و بعضی از نقطه نظرات ایشان را در خصوص آموزش الکترونیکی بشنویم. در شش یا هفت برنامه گذشته‌ی به سوی فردا با دعوت از مسئولین ارشد حوزه فناوری اطلاعات در مبحث آموزش الکترونیکی سعی کردیم تا امکاناتی را که به خصوص تا امروز وزارت آموزش و پرورش در حوزه فناوری اطلاعات فراهم کرده است معرفی کنیم. یکی دو برنامه را هم به صورت تخصصی‌تر به حوزه آموزش الکترونیکی پرداخته‌ایم. من فکر می‌کنم که هنوز ما به تعریف صحیح یا آکادمیکی از موضوع آموزش الکترونیکی نرسیده‌ایم. لذا به عنوان اولین سوال از آقای دکتر کاردان خواهش می‌کنم که یک تعریفی از آموزش الکترونیک ارائه بفرمایند که بر اساس آن ما بتوانیم بقیه مباحث را پیش ببریم.

میهمان برنامه(آقای دکتر کاردان): لازم است این را خدمت مخاطبین عزیز عرض کنم که این فرصت خوبی برای من است چرا که سال‌هاست آموزش الکترونیکی در کشور آغاز شده است و غریب به ده سال است که استفاده از آموزش الکترونیکی به خصوص در دانشگاه‌ها شکل گرفته است. ولیکن هنوز سوالات و چالش‌های زیادی است شاید این برنامه بتواند صدای مرا به عنوان یکی از خدمت‌گزاران در این زمینه به گوش مسئولین برساند و راه حل‌های مناسبی از طریق این تعاملات فراهم شود. تعریف آموزش الکترونیکی را این طور باید عرض کنم که: اولین نکته باید بر این باشد که آموزش الکترونیکی فقط یک تعریف ندارد. یعنی اگر ما بخواهیم برای آموزش الکترونیکی یک تعریف ارائه دهیم همیشه با یک محدودیت روبه‌رو خواهیم بود. در آموزش‌های معمول و متداول ما و یا به اصطلاحی سنتی، آنها هم برای آموزش دادن مدل‌های گوناگونی دارند. مثلا در حوزه‌های علمیه ما آموزش را به صورت مباحثاتی می‌بینیم. همین مسئله خوشبختانه امروزه به صورت نوعی از آموزش الکترونیکی که صرفا بر مباحثه قرار گرفته است در discussion groups و یا به بیانی دیگری، گروه‌های مباحثاتی اینترنتی امکان‌پذیر شده است. مدل دیگر، مدل گفتگو به صورت فرد با فرد است که ما گاهی اوقات آن را به تدریس خصوصی تعبیر کرده‌ایم که در آن یک نفر با نفر دیگر در یک مدل مخصوص در مورد یک موضوع به خصوصی صحبت می‌کند. این هم امروزه به صورت فرد با فرد در سطح اینترنت امکان‌پذیر شده است. آموزش دیگر، آموزشی است که ما به صورت سخنرانی ارائه می‌دهیم و غالب آموزش‌های سنتی و متداول بیشتر از طریق این تکنیک و روش استفاده می‌شود. این هم به خوبی با استفاده از کلاس‌های مجازی، استفاده از صدا و نمایش اسلاید، امروزه در آموزش الکترو متداول است و شاید به دلیل تجربه‌ای که اغلب اساتید در این نوع آموزش یعنی این مدل آموزشی دارند، این روش در اموزش الکترونیکی هم بیشترین توسعه را دارد. ولی آن روشی که من شخصا به عنوان یک روش موفق دیده‌ام در سطح جهان مثل دانشگاه open university انگلیس که معادل دانشگاه پیام نور ما است و ده‌ها هزار دانشجو در حال حاضر در سطح جهان از طریق همین سیستم آموزش الکترونیک خود blended learning است یعنی یک یادگیری از طریق رسانه‌ها و فناوری‌های گوناگون و فقط صرفا الکترونیکی و اینترنت نیست بلکه اینترنت، کتاب، کلاس‌های حضوری، استفاده از خط تلفن امکان‌پذیر شده است. کنفرانس‌های ویدئویی اضافه شده است. یک مجموعه مخلوطی از فناوری‌های موثر و تاثیرگذار در یادگیری را در این مسیر استفاده کردیم. اما در تمام این روش‌ها محوریت با یادگیری است، یعنی نکته‌ای که شاید می‌توان گفت تفاوت عموده بین روش یادگیری الکترونیکی و آموزش در شکل متداول آن وجود دارد این است که محوریت با یادگیرنده است، یعنی باید مدل یادگیری به گونه‌ای باشد که یادگیرنده بهترین بهره را ببرد. باید ابزارها و فناوری‌ها به گونه‌ای باشند که یادگیرنده به راحتی بتواند از آنها استفاده کند و همچنین باید آن مسیر و نقشه‌ای را که ما برای حرکت کردن استفاده می‌کنیم که در اصطلاح تعلیم و تربیتی به آن instructional design و یا طراحی آموزشی می‌گویند که نشان می‌دهد فعالیت‌ها در قدم به قدم برای انجام گرفتن چه باید باشند همه این طراحی‌های آموزشی همه منابع و همه ابزارها و فناوری‌ها به گونه‌ای باید در کنار هم قرار بگیرند که یادگیرنده از آن نفع ببرد. در گذشته اینگونه بوده که فناوری‌های آموزشی به گونه‌ای بودند که استاد بتواند از آنها خوب استفاده کند، کتاب، راهنمای آموزش و غیره.

کارشناس برنامه(آقای مهندس صائبی): همین‌طور است نکته‌ی بسیار ظریفی است. در واقع مثل بقیه مباحثی که امروز در دنیا از الگوهای بسیار موفق تبعیت می‌کند، این‌طور برداشت کردم که آقای دکتر فرمودند که محوریت هرچیزی، هر محتوای و هر رسانه‌ای که در یادگیری الکترونیک می‌خواهد به کار رود، توان استعداد و یا talent یادگیرنده است به این معنی که یادگیرنده چه استعدادی دارد و چه نیازمندی برای او تعریف می‌شود و یا چه رسانه‌هایی را راحت‌تر استفاده می‌کند، جون بعضی اوقات ما رسانه‌ای را راحت استفاده نمی‌کنیم و در آن صورت یادگیرنده را با محدودیت رسانه‌های خودمان محروم می‌کنیم. آقای دکتر نکته‌ی بسیار مهمی را فرمودند و این نکات این سوال را به ذهن ما می‌آورد،‌در برنامه‌های گذشته‌ای که صحبت می‌کردیم در خدمت مدیران IT‌اموزش و پرورش این موضوع مطرح شد که ما از طریق رسانه‌های جدید و فناوری‌های جدید امکان ارائه محتواهای جدیدی را هم که داریم طراحی می‌کنیم به دانش‌آموزان داریم، ما هنوز در برنامه به سوی فردا وارد آموزش عالی نشده‌ایم و انشاء‌الله در برنامه‌های آتی به ابن مورد خواهیم پرداخت. اما در این برنامه از آقای دکتر می‌خواهم که اگر در حوزه آموزش عالی هم فرمایشی دارند بفرمایند، چون همان‌طور که فرمودند آموزش الکترونیکی امروزه بیشتر در دانشگاه‌ها دنبال می‌شود و شاید بحث مدارس هوشمند که ما در وزارت آموزش و پرورش هم دنبال می‌کنیم و سرویس‌هایی هم برای آن تهیه شده و محتواهایی هم تهیه شده، حتی ما جشنواره‌ای را داریم به نام جشنواره محتوی الکترونیکی که ظاهرا دو، سه سال است که برگزار می‌شود اما همه اینها باید به آن نقطه‌ای برسد که آقای دکتر فرمودند، یعنی اگر از هر گروهی، اگر از هر مدلی برای آموزش الکترونیک استفاده می‌کنیم باید طوری باشد که همه رسانه‌ها و محتواهایمان با محوریت یادگیرنده و با محوریت آنچه می‌خواهیم آموزش دهیم و توان یادگیری یادگیرنده در آن متمرکز شده است، ارائه شود. آقای دکتر شما فکر می‌کنید مجریان امر در وزارت علوم و یا در وزارت آموزش و پرورش مطابق تعریفی که شما می‌فرمایید از آموزش الکترونیک تعریفی دارند؟

میهمان برنامه(آقای دکتر کاردان): خیر این تعریف را ندارند. من اگردر غیاب آنها این جمله را می‌گویم به این معنا نیست که آنها هیچ‌کاری نکرده‌اند و یا کارهایی که شده قابل ارزش‌گزاری نیست. اما تعریفی که من دارم یک مثال می‌زنم تا متوجه شوید که دنیا به چه سمتی می‌رود وقتی ما می‌گوییم، محوریت یادگیرنده و ما در کجا هستیم. در یک تعریف روشن، در حال حاضر وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش در خدمت دانش‌آموز و دانشجو است. به این معنا که آن وزارتخانه‌ها می‌تواند در کارهایی ادعا کنند که در خدمت یادگیرنده هستند. ولی امروزه تلفن موبایل خود را در نظر بگیرید، فرزندان شما، دانش‌آموزان در مدارس تلفن همراه خود را به سبکی که مایل هستند صفحه نمایشش را تنظیم می‌کنند این توجه به مشتری است و شخصی‌سازی می‌کنند. وقتی ما می‌گوییم محوریت به این معنی نیست که ساختمان بسازیم، معلم بگیریم، کتاب منتشر کنیم و… اینها جزء آن الزامات اولیه است در هر نوع حرکت آموزشی لازم است. اما ما تا چه اندازه به سلیقه دانش‌آموز توجه می‌کنیم،‌به سطح دانش‌ دانش‌آموز تا چه حد توجه می‌کنیم، چون وقتی استاد یا معلمی سرکلاس می‌آید، بر اساس اینکه چه چیزی را صلاح می‌داند بیان می‌کند. یک عده خیلی خوب می‌فهمند که می‌گویند اینها شاگرد ممتازان کلاس هستند، یک عده که متوجه نمی‌شوند از نقطه نظر نظام آموزشی شاگرد تنبل‌ها هستند. اما این اشتباه شده و دیگر امروزه این پذیرفته نیست. ما در تعریف جدید شاگرد تنبل‌ نداریم، بلکه می‌گوییم که شاگردی است که سطح یادگیری او کم است و باید محتوی و معلم مناسب خود را داشته باشد. ما امروزه می‌بینیم که وزارت علوم سرمایه‌گذاری زیادی می‌کند و یا وزارت آموزش و پرورش برای توسعه فیزیکی فضاها هزینه‌های زیادی را می‌پردازد اما توسعه نرم‌افزاری نه به معنای نرم‌افزاری که در بازار متعارف است به معنی یک برنامه کامپیوتری، نرم‌افزار به معنی فکر، به معنی گردآوری ایده‌ها و دانش‌ها و نرم‌افزار به معنی هر نوع محتوایی که بتواند از طریق رسانه‌هایی مثل صوت، تصویر، فیلم، انیمیشن، تلفن همراه و… محتوی علمی و دانش را برساند تا چه اندازه سعی کردیم این را متناسب با توانمندی‌های یادگیرنده طراحی کنیم و در اختیار او قرار دهیم. این مسئله‌ای است که امروزه دنیا به آن توجه می‌کند.

امروزه دیگر ما تعبیری به نام تنبل و زرنگ نداریم. شاگرد زرنگ باید محتوی‌های بیشتر و پیچیده‌تری را مطالعه کند چون توانش را دارد و باید زودتر فارغ‌التحصیل شود. کسی که به هر دلیلی ضعف دریافت دارد، او هم باید متناسب با خودش سرویس بگیرد. چه‌طور لباس‌ها متناسب با اشخاص دوخته می‌شود، آموزش هم باید متناسب با افراد مطرح شود. به این معنایی که عرض کردم ما در کشورمان کاری نکردیم. اما به آن معنای دیگر که فضاهایی باشد، اینترنتی باشد، افراد و رسانه‌ها، محتواهایی را ببینند برای آموزش و یادگیری فعالیت‌هایی شده است.

کارشناس برنامه(آقای مهندس صائبی): از بحث شخصی‌سازی و مسائل مربوط به blended learning و محوریت یادگیرنده صحبت شد و بحث وضعیت جاری در کشور هم مطرح شد. آقای دکتر اگر ممکن است ما یک راهکار از شما بشنویم که اگر بخواهیم گام به گام بخواهیم این blended learning را راه‌اندازی کنیم و یا جاری‌سازی کنیم چه باید بکنیم.

میهمان برنامه(آقای دکتر کاردان): در این راستا باید اولین قدم‌ها هرچه زودتر برداشته شود، چون متناسب با نظر و سلیقه مسئولین اجرایی اگر بخواهیم عمل کنیم، ممکن است که کار به خطا و انحراف کشیده شود. در آموزش الکترونیکی ما وارد شده‌ایم و مایل هستیم تا جایی که ممکن است از این فناوری استفاده کنیم. اول شرط یک حرکت درست این است که ما از ابتدا قبول کنیم که این فناوری نیامده که صد در صد آموزش را الکترونیکی بکند. این اولین قدم است یعنی ذهنیت درستی که باید مسئولین داشته باشند. دومین مسئله این است که ما باید یک استراتژی و راهبردی داشته باشیم که در کشور ما شدنی باشد. در طول سالیان گذشته من دو نوع برخورد در جاهایی که نیاز بوده و مقالاتی که نوشته‌اند ارائه داده‌ام: یک برخورد این است که ما بیاییم و بر روی درس‌هایی که شدنی‌تر هستند، یعنی قابلیت الکترونیکی شدن را دارند(وقتی می‌گوییم قابلیت الکترونیکی شدن دارند منظور ما فقط این نیست که این درس‌ها به صورت یک صفحه اینترنتی قابل مشاهده باشند، بلکه پشتیبانی از آنها هم از طریق زیرساخت‌های اینترنتی امکان‌پذیر باشد).بیاییم و تعدادی از دروس را برای فرهنگ‌سازی در سطح آموزش و پرورش و هر سازمانی که می‌خواهد این کار را انجام دهد، آنها را به صورت الکترونیکی در بیاوریم. از جمله ضرورت‌ها این است که اساتید مربوطه دوره‌های آموزشی را ببینند و با ابزارهایی که برای این کار است آشنا شوند و به این نحو عمل کنند. این مسئله بیشتر به درد سازمان‌های بزرگ و متوسط می‌خورد اما نه به درد آموزش و پرورشی که در سطح میلیونی مخاطب دارد و اگر بخواهیم از نقطه نظر حجم فعالیت آن را مقایسه کنیم قابل مقایسه با مجموعه وزارتخانه‌‌های دیگر می‌شود. آموزش و پرورش از نظر حجم کاری که می‌کند و پرسنل و مخاطبینی که مقابل آن قرار می‌گیرند عظمت زیادی دارد. پیشنهادی که من برای ا]موزش و پرورش دارم این است که (قبلا هم در سالیان گذشته و در جلساتی ه با بعضی از مسئولین داشتم در آموزش و پرورش داشته‌ام با ایشان مطرح کرده‌ام) آموز و پرورش به جای اینکه مدارس هوشمند را بسازند و تصور شود که ما با ساختن مدرسه هوشمند می‌توانیم یک یا چند مدرسه‌ای بسازیم که همه کارش را هوشمندانه انجام دهد که البته من مخالفتی با این مدارس ندارم ولی در رابطه با اموزش الکترونیکی این مدارس را کارا نمی‌بینم. چون اگر آنها بخواهند تمام آموزش را به صورت الکترونیکی دربیاورند که نمی‌توانند، اگر بخواهند بخشی از آن را به صورت الکترونیکی در بیاورند در آن صورت ما یک تلفیقی خواهیم داشت از آموزش الکترونیکی و هم آموزش متداول و این مدارس مقرون به صرفه نخواهند بود. بهترین راهکار شاید این بود که بیاییم و باشگاه‌های مجازی دبیران را راه‌اندازی کنیم و فعال کنیم که در سال‌های گذشته می‌دانم در خود آموزش و پرورش طرح‌هایی در این راستا پیاده شد ولی باید اینها عملیاتی شوند، مثلا در رشته فیزیک در رشته ریاضی در رشته تاریخ و در رشته علوم. در این باشگاه‌ها باید محتوی از روی علاقه‌مندی و از روی آمادگی بدون توقع ساخته شود ولی برای این کار باید مقرراتی در آموزش و پرورش تدوین شود که از این افراد حمایت کند. حداقل حمایتی که می‌توان از این افراد کرد این است که بر اساس یک استاندارد اگر محتوی تدوین شد این به عنوان بخشی از فعالیت رسمی و اجرایی یک معلم یا دبیر گذاشته شود تا آنها مشتاق شوند و کار کنند. این محتوی‌ها باید در طبقات مختلف و در طول سالیان به مرور افزوده شود. به عنوان مثال در فازهای اولیه می‌توان فقط مثال‌های آموزشی را به صورت الکترونیکی ارائه داد. در مراحل بعدی می‌توان پاسخ و پرسش را نیز الکترونیکی کرد. در مرحله بعد ممکن است که بخش‌هایی از درس‌ها را الکترونیکی کرد. ما اگر تصور کنیم در آموزش و پرورشی که شاید قریب به چند صد عنوان کتاب آموزشی که چه بسا به هزار هم برسد و جود دارد و disciplineهای مختلف برای آموزش وجود دارد مثل کار و دانش، فنی و حرفه‌ای، آموزش متوسطه در سطوح مختلف، ما امکان اینکه فکر کنیم بیاییم و سال به سال همه دروس را در هممه رشته‌ها و یا بخشی استان‌ها را مثلا برای ارائه آموزش الکترونیکی فعال کنیم، من این توان رادر کشور نمی‌بینم. اما اگر بتوانیم قوانین و مقررات حمایت‌کننده‌ای را البته مطابق با استاندار بگذاریم و این‌طور نباشد که هر کس هر محتوایی را تولید کرد توقع داشته باشد که ساعاتی از تدریس او را به این کار اختصاص داده باشند. این‌طور نیست. کلوپ‌هایی باید باشد، مقرراتی باید داشته باشد، این کلوپ‌ها ناظر باشند از نظر تخصصی و ببینند این محتوایی که تولید می‌شود تا چه اندازه ارزش علمی پیدا کرده است. خوبی این کار این است که شما به جای اینکه یک محتوی الکترونیکی داشته باشید، ده‌ها محتوی برای یک عنوان خواهید داشت و این همان مسئله‌ای را پیش می‌آورد که عرض کردم. یعنی به تناسب سلیقه و به تناسب توانمندی دانش‌آموز و به تناسب هزینه‌هایی که ممکن است یک نفر داشته باشد، محتواهایی را در اختیار او بگذاریم و این بیشتر ما را موفق می‌کند به این که محوریت یادگیرنده را دنبال کنیم. اما اگر ما بخواهیم سفارش دهیم و بگوییم که یک نفر برای ما محتوی الکترونیکی بسازد باز می‌شود یک محتوی و قطعا برای آن هزینه‌های زیادی را خواهیم کرد. این یک راهکار است و فقط من نکته‌ای را تاکید می‌کنم، اگر روزی مسئولین به این فکر افتادند که این ایده‌ی خوبی است و انجام دهند این جمله من در خاطرشان باشد که اول استاندارها و بعد همگانی کردن تولید محتوی و همکانی کردن سرویس‌ها و خدمات آموزشی. به عنوان مثال من آینده‌ای را که در این پیشنهاد خود می‌بینم این است که دیگر لازم نیست که دبیران حتما به مدرسه بروند،‌بلکه بخشی از ساعات خود را می‌توانند از منزل به رفع اشکال به نمایش و طرح و حل مسئله اقدام نمایند. این همان مسئله‌ای است که به آن می‌گوییم دورشغلی و یا دور حرفه‌ای، در واقع افراد به جای اینکه به مدرسه بیایند می‌توانند از منزل این کار را انجام دهند. آن وت ما می‌بینیم که تمام ساعات شبانه روز این افراد ممکن است قابل استفاده شود. اگر این حرکات با سه حمایت انجام بگیرد حتما موفق خواهد بود.

حمایت اول همان‌طور که عرض کردم تدوین قوانین و مقرراتی که سرویس و خدمات الکترونیکی را جزء خدمات واقعی و متعارف یک دبیر و یک استاد دانشگاه بداند. دوم، برقرار کردن و تنظیم استانداردهای نه چندان سخت و نه خیلی بدون در و دروازه، استانداردهایی که بتواند قدم به قدم جلو رود، محکم‌تر شود و بتواند هم قالب محتوی که اشتراک پذیر باشد بر روی همه سیستم‌های اینترنتی و هم خود محتوی که بتوانیم از نظر علمی یک رعایت اصولی شود. سومین مرحله را اگر انجام دادند چه بهتر و اگر هم انجام ندادند که تا همین جا هم ممنون هستیم، و آن تشویق کسانی است که این کارها را انجام می‌دهند در قالب حرکت‌های استانی و سپس سطح کشوری. ابتدا در سطح استان‌ها خود دبیرها و خود انجمن‌های دبیران به خصوص و نه سیستم‌های اجرایی دولتی چون واقعا ما همیشه سطحی از بی‌اعتمادی را متاسفانه داریم. اگر سیستم دولتی بخواهد داوری کند، ممکن است حرف و حدیثی در آن باشد مثل اینکه مثلا آنها خودشان وارد نیستند و یا به فلان فرد توجه دارند. اما اگر خود سازمان‌هایی که برآمده از دل دبیران باشند همان‌طور که عرض کردم، باشگاه‌های مجازی دبیران ببینید امروزه در تمام دنیا این باشگاه‌ها چه کار می‌کنند: یک نفر سوال می‌کند و یک نفر هم پاسخ می‌دهد و بقیه که ناظر هستند و عضو آن باشگاه هستند به این سوال و جواب امتیاز می‌دهند و به خودی خود افراد خبره شناخته می‌شوند و این‌طور نیست که کسی یک بخش‌نامه بفرستد و رئیس یک مدرسه یا رئیس یک دانشگاه بگوید این فرد،‌فرد مورد قبول ما است. هرچقدر که ما این کار را انجام دهیم در سطح یک مدرسه می‌شود در حالی که امروزه در سطح اینترنت در سطح یک کشور می‌شود به یک سوال و جواب و یک جواب دهنده امتیاز داد. امیدوارم که یک روز این مسائل انجام‌پذیر شود.

کارشناس برنامه(آقای مهندس صائبی): بحث بسیار جالب و شیرینی است. نکاتی را که آقای دکتر می‌فرمودند من یادداشت می‌کردم، پشت سر این نکات سوالات بسیار زیادی مطرح است ولی متاسفانه کم بود زمان باز هم به جنگ ما آمد و متاسفانه مجبورم با یک جمع‌بندی مختصر بحث را خاتمه دهم و آن اینکه تاکید بسیار زیادی در یادگیری بر محور یادگیرنده در این برنامه خیلی مورد نظر بود. از نظرات آقای دکتر کاردان این‌طور برداشت کردیم که شاید تمام رسانه‌ها، ابزارها، مدل‌ها، فرآیندها و همه گام‌هایی که ایشان در طی برنامه توضیح دادند و من فرصت جمع‌بندی آنها را ندارم باید بر این مبنا استوار شود که آموزش و یادگیری باید متناسب با استعداد و توان و متناسب با رسانه‌های مورد نظر یادگیرنده ارائه شود. ضمن اینکه باید از استانداردها و قوانینی که سازمان آموزش دهنده هم مدنظر دارد، تبعیت کند، این دو باید به سمت هم هم‌گرا شوند.

عوامل این برنامه:

· سردبیر: خانم مرضیه سالک

· گوینده: خانم رفعتی

· کارشناس برنامه: آقای مهندس علیرضا صائبی

·میهمان برنامه: آقای دکتر کاردان

· تهیه کننده: جناب آقای فنایی

· گزارشگر: خانم افشار

· نشر الکترونیک: خانم کریمی



درباره ی علیرضا صائبی

AI Consultant | Data Scientist | NLP Expert | SNA Expert مشاور هوشمندسازی کسب‌وکار، فعال در حوزه پردازش زبان طبیعی و علوم داده.

همچنین ببینید

فناوری اطلاعات در آموزش عالی؛ از زبان متولیان امر!

زمان مطالعه: 12 دقیقه برنامه به سوی فردا که روزهای پنج‌شنبه از ساعت ۱۱:۰۵ از رادیو اقتصاد پخش می‌شود ...