یک موسسه انگلیسی به تازگی میزان استرس در ۱۵۰ شهر را بر مبنای فاکتورهایی اندازه گرفته که به نظرم جالب آمد و مناسب دیدم با دوستانم به اشتراک بگذارم. در ابتدا توجه به فاکتورهایی که برای ارزیابی استرس مورد مطالعه قرارگرفته قابل توجه است. این فاکتورها به قرار زیر انتخاب شدهاند و برای اطلاع بیشتر، رتبه تهران (از ۱۵۰) در هریک از موضوعات را جلوی آن مینویسم:
- چگالی جمعیتی (تعداد نفر ساکن در کیلومتر مربع) (رتبه تهران: ۱۲۹)
- وسعت فضای سبز (رتبه تهران: ۱۳۵)
- حمل و نقل شهری (رتبه تهران: ۹۳)
- ترافیک شهری (رتبه تهران: ۱۲۶)
- احساس امنیّت (رتبه تهران: ۱۴۰)
- ساعات آفتابی (رتبه تهران: ۴۷)
- آلودگی هوا (رتبه تهران: ۱۲۱)
- آلودگی صوتی (رتبه تهران: ۵۴)
- آلودگی نوری (رتبه تهران: ۱۰۰)
- نرخ بیکاری (رتبه تهران: ۱۲۶)
- بدهی به ازاء داراییها (رتبه تهران: ۱۰۷)
- امنیت اجتماعی (رتبه تهران: ۶)
- قدرت خرید خانواده (رتبه تهران: ۱۱۳)
- سلامت روانی (رتبه تهران: ۸۲)
- سلامت جسمی (رتبه تهران: ۱۱۵)
- برابری جنسیتی (رتبه تهران: ۱۴۶)
- برابری نژادی (رتبه تهران: ۱۳۶)
بر این اساس به هریک از ۱۵۰ شهر امتیاز و رتبهای داده شده است که در نهایت رتبه تهران از نظر میزان استرس شهروندان برابر ۱۴۵ (در میان ۱۵۰ شهر مربوطه) برآورد شده و رتبههای آخر جدول مربوط به بغداد، کابل، لاگوس (نیجریه)، داکار (سنگال) و قاهره (مصر) بوده است. (جدول و توضیحات مربوطه را میتوانید از اینجا ببینید)
چندی پیشتر که موسسه Mercer رتبهبندی ۲۳۱ شهر از کشورهای مختلف دنیا را از منظر کیفیت زندگی منتشر کرد، تهران رتبه ۱۹۹ (از ۲۳۱) را به خود اختصاص داد و در آن لیست نیز بغداد، صنعا (یمن)، خارطوم (سودان) دمشق (سوریه) و شهرهایی مشابه در انتهای لیست قرارگرفته بودند. ( جدول و توضیحات مربوطه را میتوانید پس از وارد کردن مشخصات فردی خود از اینجا ببینید) در آن لیست موسسه Mercer فاکتورهایی از جمله سلامت جسمی و روانی شهروندان، زیرساختهای شهری، امنیّت و توسعه شهری و مانند آن بعنوان مبنای محاسبه قرارگرفته بود.
به ذهنم رسید، با توجه به این که بخشی از استرس و اضطرابهای هر یک از ما ناشی از اجتماع و تعاملات اجتماعی است، میتوانیم با توجه به لیست این پارامترها و بهبود وضعیت آنها در خود، خانواده و دوستان به کاهش استرس اجتماعی کمک کنیم. برای مثال با جمعیت کمتر، وسعت دادن به فضای سبز زندگی خود (مثل باغچه و گلدان و …)، استفاده از وسائل حمل و نقل شهری (و در نتیجه کمک به کاهش خودروهای تکسرنشین یا دو سرنشین در سطح شهر و کاهش ترافیک شهری و کاهش آلودگی هوا)، دوستی و محبت به دیگران و ایجاد حس اعتماد در عمل (برای بهبود احساس امنیت)، کاستن از چراغهای روشن بیهوده برای کاهش آلودگی نوری، کاستن از حرفهای اضافه و جیغ و داد و فحش و فضیحت و داد و بیداد و بوق بیجا و صدای موتور و دیگر صداهای مزاحم برای کاستن از آلودگی صوتی، کاستن از خرجهای اضافی و آگاهی به دانش مدیریت مالی فردی و خانوادگی برای بهبود قدرت خرید خانواده و تامل در دیگر موارد این لیست، خواهیم توانست سطح اضطراب و استرس فردی و در نتیجه اجتماعی را کاهش دهیم.
در این میان خودشناسی و آموختن دانش و هنر ارتباط موثر با اعضاء خانواده، همکاران، دوستان، مشتریان و همشهریان شاید مهمترین مهارت باشد. مثلا چند خواهش کوچک دارم:
- از خانمهای عزیز، همسران و مادران گرامی خواهش میکنم هر وقت قرارشد مسائل زندگی را بررسی کنند، نفرمایند: “نمیخوام هَمِش بزنم … گندش دربیاد” … چون بهرحال زندگی مشترک است و چاه توالت نیست و اگر شما بر این نکته تاکید کنید که زندگی مشترک شما چاه توالت است، ممکن است طرف مقابل واقعا این دیدگاه را باور کند و به طریق دیگری با آن برخورد کند.
- از همسران (آقایان و خانمها) عزیز خواهش میکنم دقت کنند که طرف مقابل ایشان (همسر گرامی را عرض میکنم) همانند شما یک انسان است و همانطور که میدانید با لغو قوانین بردهداری در ایران و بعضی کشورهای دیگر دنیا، شما مالک ایشان نبوده و نمیتوانید در همه امور زندگی ایشان دخالت کنید. برای امور اطلاعات و عملیات (کنجکاوری سابق) کافیست با ایشان مهربان باشید و به ایشان محبت کنید و زمانی که با شما صادق هستند، باز هم با ایشان مهربان باشید و از برخوردهای تند و پرخاش به او خودداری کنید … مطمئن باشید خود به خود در جریان جزئیات لازم قرارخواهید گرفت.
- از پدران عزیز خواهش میکنم در برابر گفتهها و درخواستهای فرزندان خود از واژه “جفتک انداختن” یا “گ.. خوریهای اضافه” یاد نکنند … چون بهرحال طرف شما کودک یا نوجوان است و از شما میآموزد که میتوان چنین اعمالی را نیز انجام داد و چه بسا که مرتبه بعد همین عملیات محیّرالعقول را به انجام رساند.
- از مدیران گرامی خواهش میکنم از همکاران خود با عناوینی مانند “نیرو”، “چَپَرچلاغ”، “یک مشت گریگوری” و مانند آن استفاده نکنند، چون بهرحال شما مدیر ایشان هستید و اگر ایشان نباشند و با تخصص و کار خود هواهای نفسانی شما را (که نام آن را تدبیر میگذارید) انجام ندهند، شما نمیتوانید پیش مدیران خود لیاقت خود را به رخ بکشید و داد سخن از تواناییهای مدیریتی خود سردهید.
- با مسئولین ردههای بالاتر عرضی ندارم. یعنی نه آنکه عرضی نداشته باشم … فکر میکنم یا گوش مبارک ایشان بدهکار نیست و یا خود را به کوچه دیگری زدهاند که بهرحال آمارهای بالا خبر میدهد از سرّ ضمیر … برای آن دسته از مسئولین کلان و میانی و همینطوری که این روزها ساعاتی از وقت خود را برای امام مظلوم شیعیان، حسین (ع) عزاداری میکنند و بر سر و سینه میزنند، خوب است اگر بدانند علّامه فقید، محمد تقی جعفری دلائل قیام آن امام را ۶ مورد میدانست … اول) پایمال شدن قوانین و حق و حقیقت … دوم) نقض احترام انسانها و معامله با مردم جامعه … سوم) نقض قانون تساوی و عدل در حقوق و تکالیف میان طبقات افراد … چهارم) نقض شایستگی و استقامت در مدیریت امور جامعه اسلامی … پنجم) نقض عدالت در توزیع اقتصادی آن … و ششم) نقض خیرخواهی و حق انتقاد … (از کتاب امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، ص ۳۴۹) … با کمی دقت وضعیت این شش دلیل در جامعه دستپرورده این مسئولین پیداست … خوب است اگر خود را پیرو راه آن امام میدانند، اگر بلد هستند شاخص استرس را یک واحد بهبود دهند و اگر بلد نیستند، محترمانه میز و صندلی امانتی را به صاحبش بازگردانند تا حداقل او بتواند شاخص استرس را یک واحد بهبود دهد … که اگر به خدا اعتقاد داشته باشند، خدا این صداقت و تلاش و همّت ایشان را قبول کند به حق این عزاداریها و شفاعتها … هر چند … خودم میدانم این حرفها آرزویی بیش نیست …
امیدوارم روزی را ببینم که مردم در همه جای دنیا به جای صورتکهای مورد پسند حکومتها، خودشان باشند … و از این که خودشان در نقش خودشان و با باورهای خودشان زندگی کنند هیچ اضطرابی نداشته باشند …